نکات کلیدی درباره ی کامپیوتر

۹۰ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

برندگان نوبل سال 2017معرفی شدند

برندگان جایزه نوبل فیزیک ۲۰۱۷ معرفی شدند.


جایزه نوبل فیزیک ۲۰۱۷ به طور مشترک به راینر ویس،بری سی بریش و کیپ اس تورن اعطا شد.

به گزارش ایسنا، این سه دانشمند نوبل فیزیک امسال را به دلیل تلاش‌های خود در زمینه آشکارساز "لایگو"(LIGO) و مشاهده امواج گرانشی دریافت کردند.

نیمی از جایزه ۱.۱ میلیون دلاری نوبل فیزیک امسال به راینر ویس و نیم دیگر به طور مشترک به بری سی بریش و کیپ استورن تعلق گرفته است.

معرفی نام این سه دانشمند آمریکایی در شرایطی است که پیش بینی‌ها از معرفی نام افراد دیگری برای این جایزه معتبر علمی حکایت داشت.

راینر ویس ۸۵ ساله از "موسسه فناوری ماساچوست"(MIT)، کیپ تورن ۷۷ ساله از موسسه فناوری کالیفرنیا(Caltech) و بری بریش نیز از موسسه فناوری کالیفرنیا(Caltech) هستند.

جایزه نوبل فیزیک یکی از پنج جوایز نوبل است که هر سال از سوی آکادمی سلطنتی علوم سوئد اعطا می‌شود. این جایزه بزرگترین جایزه‌ای شناخته می‌شود که یک فیزیکدان می‌تواند آن را دریافت کند.

منبع ؛ www.nobelprize.org

توضیحات کار این سه دانشمند در ادامه مطالب

گرانشی اینشتین چطور پیروز شدند؟

دانش > دانش‌های بنیادی - جایزه نوبل فیزیک 2017 به طور مشترک به راینر ویس،بری سی بریش و کیپ اس تورن اعطا شد. این سه دانشمند آمریکایی نوبل فیزیک امسال را به دلیل تلاش‌های خود در زمینه آشکارساز "لایگو"(LIGO) و مشاهده امواج گرانشی دریافت کردند. اما این کشف به زبان ساده به چه معناست و چرا این قدر مهم است؟

به گزارش خبرآنلاین،سه دانشمند برنده نوبل فیزیک امسال نقش اساسی و مهم در اثبات وجود امواج گرانشی داشتند. به صورت ساده در فیزیک مدرن بعد چهارم به صورت فضا-زمان تعریف شده است. بر اساس این تعریف جاذبه انحنایی از فضا- زمان به حساب می‌آید که جرم آن را ایجاد می‌کند. هر چقدر جرم جسمی بیشتر باشد این انجنا در فضا-زمان بزرگ‌تر است. این انحنا را موقعیت جسم ایجاد می‌کند و بر همین اساس اگر جسم حرکت کند انحنا هم همراه آن حرکت خواهد کرد.

برای درک این موضوع فضا-زمان را یک صفحه پلاستیکی نرم یا سطح آب یک دریاچه تصور کنید. روی این صفحه جسمی که جرم زیادی ندارد روی خط مستقیم حرکت می‌کند اما جسمی با جرم زیاد باعث فرورفتگی در صفحه می‌شود.

نیوتون گفته بود که همه اجسام تا زمانی که به آن‌ها نیرویی وارد نشود، با سرعت ثابت در خط مستقیم به حرکت ادامه می‌دهند. اینشیتن اما با خودش فکر کرد وقتی که یک جسم به سمت زمین سقوط آزاد می‌کند، نیرویی از بالا به آن وارد نمی‌شود، ولی جسم به سمت زمین شتاب می‌گیرد. چرا این اتفاق می‌افتد؟

اینشتین برای توضیح این موضوع اعلام کرد که اجسام بزرگ همانند زمین، صفحه فضا-زمان را در نزدیکی خود خم می‌کنند. درست همانند زمانی که یک توپ سنگین روی همان صفحه پلاستیکی نرم که مثال زده شده قرار می‌گیرد. هر جسم دیگری را که روی این صفحه بگذارید پس از گذاشتن این توپ سنگین، به سمت مرکز سر می‌خورد.

اگر سطح آب را فضا-زمان در نظر بگیرید هر چقدر یک قایق سنگین‌تر باشد و سریع‌تر حرکت کند امواج قوی‌تری ایجاد می‌کند. برای اینکه کشفی که شب گذشته اعلام شد را بفهمید فرض کنید که دو کشتی در سطح این آب با هم برخوردی شدیدی کنند. این تصادف امواج شدید و سهمگینی ایجاد می‌کند. سیاره‌ها،کهکشان‌ها،سیاهچاله‌ها هم وضعیت همین کشتی‌ها را دارند. در فضا-زمان اما جای امواج آب را امواج گرانشی می‌گیرد. همین امواج گرانشی که با سرعت نور در فضا-زمان حرکت می‌کنند را اینشتین در سال ۱۹۱۶ بر اساس نظریه نسبیت عام خود پیش‌بینی کرده بود و حالا پس از گذشت صد سال به کمک تأسیسات لایگو به صورت تجربی مشاهده و رصد شده است.

این کشف چطور صورت گرفت ؟

امواج گرانشی بر اثر رویدادهای عظیم کیهانی، مثل ادغام سیاهچاله‌ها یا برخورد ستاره‌های نوترونی یا در لحظه ی بیگ بنگ ایجاد می شوند. در واقع امواج گرانشی زمانی ایجاد می شوند که دو سیاه چاله، دو ستاره نوترونی یا یک ستاره نوترونی و یک سیاه چاله، با یکدیگر برخورد کنند. این برخوردها سبب خمیدگی یا همان انحنا در بعد فضا-زمان می‌شود و آن را به فضای پیرامون خود منتقل می‌کنند. به همین خاطر است که انسان ها در زمین هم تاثیر آن را حس خواهند کرد اما انسان‌ها تنها با ابزارهایی بسیار حساس می‌توانند آن را رصد کنند.

این امواج گرانشی در روی زمین به قدری ضعیف هستند که به سختی می‌توان آنها را آشکارسازی کرد و تأسیسات لایگو برای همین کار تاسیس شدند. دو رصدخانه لایگو به شکل L هستند که طول هر بازوی این ال ۴ کیلومتر است و در داخل آن‌ها خلاء مطلق به حجم ۱۰ هزار متر مکعب است. در طول این بازوها امواج نور با لیزر به سمت آینه‌ای که در انتهای هر بازو قرار گرفته‌اند تابانده و بازتاب می‌شوند که در شرایط عادی باید زمان و مسافت طی شده «کاملا» یکسان باشد. این در حالی است که در صورت عبور امواج گرانشی از زمین و همچنین تأسیسات لایگو مدت زمان مسیر طی شده به اندازه یک بر ده‌هزارم قطر پروتون تغییر می‌کند! این همان کلید رصد امواج گرانشی بود!

پژوهشگران در رصدخانه‌ تداخل‌سنج لیزری موج گرانشی مشهور به لایگو موفق به مشاهده مستقیم امواج گرانشی برای اولین بار در تاریخ شدند. در اینجا جای کشتی‌های روی مثال سطح آب را دو سیاه‌چاله با جرم‌های تقریبی ۳۶ و ۲۹ برابر جرم خورشید در فاصله ۱/۳ میلیارد سال نوری از زمین گرفتند که ترکیب آن‌ها موجی گرانشی ایجاد کرد. آنچه در تأسیسات لایگو رصد و ثبت شد موج گرانشی ناشی از تبدیل جرمی معادل با سه برابر جرم خورشید به انرژی در هنگام ترکیب دو سیاه‌چاله با یکدیگر بود که در نوع خود مشاهده و رصد آن بی‌نظیر به حساب می‌آید.

در‌واقع این رصد مهم در سپتامبر سال گذشته میلادی در تأسیسات لایگو صورت گرفت اما دانشمندان زیاد به بررسی موشکافانه آن داشتند. اما پس از بررسی ها و بازبینی های گسترده، سرنجام دانشمندان این دستاورد را با امتیاز «۵ سیگما» (بالاترین امتیاز در یافته های علمی) در نشستی خبری اعلام کردند.

همان‌طور که حدس می‌زنید این کار بسیار سخت است و اثبات آن نیاز به دقتی باور‌نکردنی داشته است. تأسیسات لایگو اما لیزرهای قدرتمند و آینه‌ّهای بسیار پایدار و دقیقی دارد که می‌تواند امواج گرانشی ساطع شده از برخورد دو ستاره‌ی نوترونی در فاصله‌ی باورنکردنی ۵۰۰ میلیون سال نوری را آشکار کند. برای این کار دانشمندان به وسیله هر دو رصدخانه‌ی لایگو در واشنگتن و لوییزیانا، این مسأله را رصد کردند تا مطمئن شوند نویز محیط را به جای امواج گرانشی واقعی دریافت نکرده‌اند. البته باید در نظر داشت که رصدخانه‌های آلمان، ایتالیا، ژاپن و هند هم به آن‌ها ملحق شدند.

چرا این کشف مهم است ؟

ردیابی امواج گرانشی در واقع دو نظریه مهم فیزیک و کیهان شناسی را ثابت کرده است: فرضیه نسبیت عام انشتین که حدود صد سال پیش (۱۹۱۶) ارائه و نظریه دیگری به نام نظریه تورم کیهانی که در دهه هشتاد میلادی مطرح شد. 
تایید نظریه امواج گرانشی اهمیتی اندازه کشف ذره خدا دارد و به همین خاطر اکثر محققان مطمئن هستند که تکلیف نوبل فیزیک سال ۲۰۱۶ از حالا مشخص است و این جایزه به دانشمندان دخیل در این کشف مهم می‌رسد. 
این کشف عصر تازه‌ای را برای علم نجوم آغاز خواهد کرد. تایید امواج گرانشی یعنی تاییدی نظریه متداول کیهانشناسی یا نظریه استاندارد کیهانشناسی؛ این نظریه که تورم نامیده می‌شود می‌گوید که طی لحظات اولیه جهان، دوره سریعی از تورم (انبساط) سپری شده است.
در طول تورم، دمای جهان و بنابراین انرژی که ذرات کسب کردند، میلیاردها برابر بیشتر از انرژی است که می‌توان در آزمایشگاه‌های زمینی (حتی LHC) تولید کرد.

تورم یک پدیده کوانتومی است اما امواج گرانشی در محدوده فیزیک کلاسیک هستند، بنابراین امواج گرانشی پلی میان فیزیک کلاسیک و کوانتوم هستند و به همین خاطر می‌توانند گواهی باشند که گرانش درست مانند دیگر نیروهای طبیعت سرشتی کوانتومی دارد.

با اثبات وجود امواج گرانشی اکنون وقتی پدیده‌ای در عالم مثل یک ابرنواختر رخ می‌دهد، می‌توان همزمان با رصد تلسکوپی، امواج گرانشی آن را هم ثبت کرد و مطالعه بسیاری دقیق‌تری درباره آن داشت. همچنین این کشف کمک شایانی برای پاسخ به سؤالات بسیار زیادی از جمله وجود سیاهچاله‌ها خواهد بود. در این راستا کارهای زیاد دیگری در حال صورت گرفتن است. در اروپا دانشمندان در تلاش برای ساخت رصدخانه‌ای به نام تلسکوپ اینشتین هستند که شبیه به تأسیسات لایگو اما با بازوهایی به طول ۱۰ کیلومتر هستند. همچنین سازمان فضایی اروپا قصد دارد رصدخانه‌ فضایی امواج گرانشی eLISA را به فضا پرتاب کند. با اثبات امواج گرانشی دید جدیدی در جهان به وجود خواهد آمد. با استفاده از این اطلاعات سالهای آینده دانشمندان می‌توانند کشفیات بسیار زیادی درباره موضوعات مختلف مانند نظریه بیگ‌بنگ،انفجارهای ابرنواخترها،برخورد کهکشان‌ها داشته باشند.

اثبات وجود امواج گرانشی مانند فعال شدن حسی جدید برای انسان است. از این پس دانشمندان می‌توانند با این قدرت و حس جدید، علاوه بر دیدن جهان، به آن گوش دهند.زمانی که به جهان گوش می‌کنیم، به رازهایی درباره زندگی سیاهچاله‌ها، تولد و مرگشان، پیوندشان و منبع تغذیه‌شان پی خواهیم برد. زمانی که یک سیاهچاله یک ستاره نوترونی را می‌بلعد، ما آن را می‌توانیم رصد کنیم. سیاه‌چاله‌ها برای بشر تاکنون یک فرض بوده‌اند اما حالا به لطف امواج گرانشی دانشمندان می‌توانند برای اثبات وجود آن‌ها تلاش کنند. ۱۰۰ سال قبل آلبرت اینشتین،وجود امواج گرانشی را به صورت تئوری مطرح کرد و یک قرن طول کشید تا دانشمندان بتوانند آن را به صورت تجربی ثابت کنند.


منبع اطلاعات از سایت نوبل

https://www.nobelprize.org/nobel_prizes/physics/laureates/2017/press.html


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ehsan ehsan ahmadi

معرفی بازی رایگان برای steam

معرفی ۱۰ بازی رایگان برای سیستم های steam

جمعه, ۱۴ مهر ۱۳۹۶، ۰۵:۰۲ ب.ظ
معرفی 10 بازی رایگان در سرویس Steam ؛ رایگان اما گران‌بها

معرفی 10 بازی رایگان در سرویس Steam ؛ رایگان اما گران‌بها

کم و بیش در جریان خدمتان سرویس Steam قرار داریم و همان‌طور که می‌دانید، این سرویس توسط کمپانی Valve مدیریت می‌شود و بدیهی است که با چنین شرایطی لقب بزرگ‌ترین پاتق گیمرها به این شبکه اختصاص یابد. از آن‌جایی که سرویس Steam مخاطبان میلیونی دارد، کمپانی Valve بعضا بازی‌هایی را به صورت رایگان برای هرچه بهتر کردن خدمات خود به لیست فروشگاهش اضافه می‌کند. لیستی که اکثر بازیکنان آن را با اسم Free To Play (بازی رایگان) می‌شناسند و معمولا مخاطبان بسیار زیادی دارد. همین موضوع بهانه‌ای شده‌ است تا به صورت مفصل به معرفی برترین بازی‌های رایگان سرویس Steam برپدازیم؛ بازی‌هایی که بعضا به راحتی می‌توانند با عناوین قدرتمند بازار نیز رقابت کنند. پس با ما در ادامه همراه باشید تا به کالبدشکافیِ برترین‌های Steam در بخش رایگان بپردازیم.

valve-logo

استودیوی Valve پس از راه‌اندازی سرویس Steam به ندرت در صنعت بازی‌سازی خبرساز شد و اکنون پس از گذشت چندین سال، هیچ آثاری از Valve در زمینه بازی‌سازی نیست. برخلاف بازی‌سازی، سرویس Steam هرساله قابلیت‌های چشم‌گیری را به اشتراک می‌گذارد و به جرعت می‌توان گفت که بخش Free To Play جزو محبوب‌ترین صفحات موجود در Steam است.

توجه: شماره‌گذاری در لیست زیر به منظور ارزش‌گذاری آن‌ها نیست و صرفا جنبه ظاهری دارد. لذا اگر عنوان مدنظر شما در اسامی زیر به چشم نخورد بدین منظور نخواهد بود که این بازی ارزش پایینی دارد.

10- Team Fortress 2

وقتی خالقی به اسم Valve سازنده یک اثر باشد، چه کوچک و چه بزرگ، آن بازی بدون شک تا سال‌ها می‌تواند مخاطبان خود را در جایشان میخکوب کند. حکایت بازی‌های Valve به مانند گنجینه‌ای از ایده‌های خلاقانه و جذاب است. گرچه Valve در اکثر مواقع هیچ میلی به ساخت و طراحی بازی‌هایش نشان نمی‌دهد و هیچ سه‌گانه‌ای در فرانچایزهایش به چشم نخورده است. با این‌ حال Team Fortress 2 نیز به مانند بسیاری از بازی‌های این کمپانی حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. یک شوتر اول شخص که در نگاه اول شما را به یاد دنیای Counter Strike می‌اندازد؛ با این تفاوت که Team Fortress 2 بیشتر شبیه به یک شوتر استراتژیک است تا موارد دیگر. در این بازی آنلاین که عموما رایگان است؛ شما می‌توانید در نقشه‌های مختلفی قرار گرفته و پست مشخصی را انتخاب کنید. آن سوی میدان نیز به همین ترتیب است. از آن‌جا که می‌توان Team Fortress 2 را در دسته بازی‌های بزرگ و آرکید قرار داد، هرساله شاهد حضور چشم‌گیر کاربران در دنیای این بازی هستیم. از این‌ رو می‌توان نام یکی از موفق‌ترین اسامی حاضر در لیست را به Team Fortress 2 اختصاص داد.

لینک دانلود از Steam

xelhzqf

اگر دلتان حوس یک شوتر استراتژیک ناب کرده است؛ Paladins قطعا می‌تواند شما را راضی نگه دارد.

9- Paladins

یکی از جدیدترین بازی‌های منتشر شده بر روی سرویس Steam که مراحل آزمایشی خود را سپری می‌کند، Paladins نام دارد. اثری که در ابتدا شباهت‌های زیادی با عنوان ستایش شده‌ Overwatch داشت و در اکثر المان‌هایش ویژگی‌های این بازی را به تصویر می‌کشید؛ با این تفاوت که بغیر از Paladins هیچ‌ بازی دیگری به صورت رایگان در سرویس‌ Steam عرضه نشده است که حال و هوای انیمیشنی این دسته از بازی‌ها را به نمایش بگذارد. Paladins یک شوتر اول شخص است و به مانند Team Fortress 2 بیشتر بر جنبه‌های استراتژی بازیکنان تمرکز دارد. در Paladins شما باید یکی از شخصیت‌ها را انتخاب کنید و متناسب به ویژگی‌های او، رقابت‌ها را یکی پس از دیگری سپری کنید و به پیروزی برسید. این بازی پس از عرضه بر روی Steam بازخوردهای بسیار مثبتی را از سوی کاربران بدست آورد و در همان ابتدای کار، به لیست محبوب‌ترین بازی‌های Steam اضافه شد و پس از Team Fortress 2 در جایگاه سوم قرار گرفت.

لینک دانلود از Steam

unturned_simple_wallpaper_v2__by_vcferreira-d805pyn

Unturned لذت خاصی را به مخاطبانش منتقل خواهد کرد. یک طبیعت جذاب انتظارتان را می‌کشد.

8- Unturned

اگر از طرفداران سری بازی‌های زامبی‌ محور و ماجراجویی هستید، باید بگویم که یک ماجراجویی آنلاینِ نفس‌گیر انتظارتان را می‌کشد؛ چرا که Unturned به صورت کاملا رایگان در سرویس Steam عرضه شده است. این بازی که در سبک ماجراجویی و بقا طراحی شده، المان‌های دلچسبی را به نمایش می‌گذارد که در محیط عاری از جزئیاتش با محتوای بسیار بالای خود شما را متعجب خواهد کرد. جلوه‌های این بازی قالبی از دنیای Minecraft بوده و طبیعتش یادآور سریال The Walking Dead است و تلفیقی از هر دو را به نمایش می‌گذارد. Unturned نیز به مانند عناوین ذکر شده به محض انتشار در لیست محبوب‌ترین‌های Steam قرار گرفت. یک بازی آنلاین که از تمامی مکانیزم‌های موجود، چه ساخت و طراحی وسایل مختلف و چه رقابت‌های آنلاین، استفاده کرده است و تجربه‌ نفس‌گیری را برای‌‌تان به ارمغان خواهد آورد. بدیهی است که نام او نیز در این لیست به ثبت برسد.

لینک دانلود از Steam

warframe-19208-19696-hd-wallpapers

از آن شوترهای سوم شخصِ به شدت جذاب است. Warframe به راحتی می‌تواند لحظات نفس‌گیر و جذابی را برای‌تان رقم بزند.

7- Warframe

اگر دلتان یک شوتر اساسی و از آن مهم‌تر، پلتفرمینگ می‌خواهید؛ باید بگویم که Warframe بهترین گزینه‌ای است که در این لیست خواهید یافت. برخلاف آن چیزی که تصور می‌شود، Warframe از هر لحاظ قابلیت رقابت با بزرگ‌ترین بازی‌های شوتر را داراست. شوترهایی نظیر Halo که حال و هوای فضایی دارند. از آن‌جایی که Warframe به صورت کاملا رایگان به عرضه رسیده است، بدیهی خواهد بود که شاهد حضور موثر و بسیار زیاد کاربران در محیط این بازی باشیم. عنوانی که بیشتر بر جنبه‌ رقابت‌های آنلاین خود متکی است و هر ساله میزبان حجم انبوهی از کاربران سرویس Steam می‌شود. کما اینکه Warframe از لحاظ بصری نیز به شدت جالبِ توجه و جذاب طراحی شده است و با المان‌هایی که به نمایش می‌گذارد، قطعا هر شوتربازی را مجذوب دنیایش می‌کند. Warframe نیز به مانند سایر گزینه‌های موجود در لیست، یک شوتر استراتژیک و پلتفرمینگ است و به راحتی می‌تواند لحظات خوشی را برای‌تان تداعی کند.

لینک دانلود از Steam

photo_2016-11-14_18-55-15

دنبال یک بازی فایتینگ رایگان می‌گردید؟ Brawlhalla به صورت کاملا رایگان میزبان خوبی برای‌تان خواهد بود.

6- Brawlhalla

اگر از آن دسته بازیکنانی هستید که در این لیست به دنبال بازی‌های فایتینگ و گروهی می‌گردید، باید بگویم که Brawlhalla قطعا می‌تواند انتظاراتتان را برآورده سازد. این بازی که چندی پیش به صورت رایگان بر روی سرویس Steam عرضه شد، قابلیت‌ها جذابی را از یک فایتینگ آنلاین به نمایش می‌گذاشت که قطعا می‌تواند هر بازیکنی را برای ساعات طولانی سرگرم کند. Brawlhalla که در مراحل آزمایشی خود به‌سر می‌برد، با توجه به رقابت‌های مختلفی که در خود جای داده است، خیلی زود نظر مخاطبان را به خودش جلب کرد. این بازی یک فایتینگ دو بعدی است و حدود 30 کارکتر مختلف را در خود جای داده است. Brawlhalla سال بسیار خوبی را سپری کرده است و چندی پیش شاهد آغاز اولین دوره رقابت‌های جهانی این بازی در اروپا بوده‌ایم. رقابت‌هایی که بازیکنان بیشماری را از سرتاسر کره خاکی به میدان مبارزه کشانده و درحال حاضر روزهای خوبی را سپری می‌کند؛ لذا همان‌طور که انتظار می‌رفت، Brawlhalla نیز به راحتی توانست سر از لیست محبوب‌ترین‌های Steam در بیاورد. تجربه این فایتینگ لذت بخش برای هر بازیکنی جذاب خواهد بود.

لینک دانلود از Steam

robocraft-mech-trooper-image

نبرد با سلاح‌هایی که خودتان آن را طراحی کرده‌اید چه حسی می‌دهد؟ Robocraft به این سوالتان پاسخ خواهد داد.

5- Robocraft

اگر از طرفداران سری بازی‌های متکی بر خلاقیت هستید، Robocraft یکی از بهترین گزینه‌های موجود در این لیست به شمار می‌رود. عنوانی که سرتاسر وجودش را خلاقیت تشکیلد می‌دهد؛ خلاقیت نه از سوی سازندگان، بلکه از سوی کاربران! درواقع هر یک از بازیکنان در Robocraft باید ربات خودش را بسازد و سپس آن را راهی میدان نبرد کند. با توجه به امکاناتی که رفته رفته به شما داده می‌شود، سطح رقابت‌ها نیز بالاتر خواهد رفت و از این طریق هر یک از کاربران باید به صورت مداوم به خلق ربات‌های مختلف بپردازد. گرچه طراحی ربات‌ها تنها گوشه‌ای از بازی را تشکیل می‌دهد؛ چرا که در داخل میدان شما موفظفید که از تمامی قابلیت‌های ربات خود استفاده کرده و رقبای خود را زا سر راه بردارید. Robocraft با توجه به امکاناتی که ارائه می‌دهد، یک بازی آنلاین بوده و به راحتی می‌تواند برای ساعت شما را سرگرم کند. پس اگر از طرفداران بازی MineCraft هستید، باید بگویم که Robocraft نیز در نوع خودش می‌تواند شما را شگفت‌زده کند.

لینک دانلود از Steam

photo_2016-11-14_19-17-28

4- Trove

اگر خیلی وقت است به دنبال فضای ارتقایافته‌تری از دنیای Minecraft هستید، باید بگویم که Trove شما را در اکثر معیارهای‌تان متعجب خواهد کرد. جلوه‌های بصری موجود در Trove همانند Minecraft حال و هوای پیکسلی خاص خود را دارد و از طرفی پیشرفت‌های قابل ملاحظه‌ای در بازی به چشم می‌خورد. Trove یک بازی کاملا آنلاین است و برای دسترسی به بخش‌های مختلف آن باید به طور دائمی به اینترنت متصل باشید. اما المان‌هایی که Trove به شما ارائه می‌دهد، تفاوت‌های بنیادی با دیگر بازی‌های این چنینی دارد. در Trove شما باید یک هیرو را انتخاب کنید و با توجه به امکاناتی که او دارد به نبرد با هیولاهای بازی بروید. گر چه Trove چهار جنبه مختلف را شامی می‌شود و علاوه بر رقابت‌های آنلاین و مینی‌ گیم‌ها، شما می‌توانید سرزمین مورد نظر خود را در بازی طراحی کرده و به اشتراک بگذارید. دنیای Trove به مراتب جزئیات بهتری را به نمایش می‌گذارد و از آن‌جایی که قابلیت رقابت با دوستان و یا قرار گرفتن در کنار آن‌ها را در اختیار دارید، می‌توان گفت که این بازی واقعا لحظات شاد و مفرحی را برای هر قشر از بازیکنان فراهم خواهد آورد.

لینک دانلود از Steam

jothfz

Battlefield 1 تنها شوتر تاریخی موجود در بازار نیست که هم‌اکنون پادشاهی می‌کند؛ Heros And Generals یک هیجان محض خواهد بود.

3- Heros And Generals

تعداد بازی‌های شوتری که به صورت رایگان عرضه شده‌اند واقعا زیاد است و گزینش بین آن‌ها کار بسیار سختی خواهد بود؛ با این حال تقریبا مطمعن هستم که بازی Heros And Generals به راحتی می‌تواند برای روزها، ماه‌ها و حتی سال‌ها شما ره به خود سرگرم کند. این بازی که جنبه سرعت‌ عمل و سایر توانایی‌های تیراندازی بازیکنان را هدف قرار می‌دهد، عمده بخش‌های خود را به صورت رقابت‌های آنلاین عرضه کرده است و بدیهی خواهد بود که با رایگان بودن این بازی، حجم انبوهی از طرفداران سبک شوتر به دنیای Heros And Generals نقل مکان کنند. این بازی روایت‌گر جنگ جهانی دوم خواهد بود از آن‌جایی که جنبه تاریخی دارد، نباید انتظار سلاح‌های پیشرفته و مجهز را در بازی داشت. اگر به دنبال یک بازی پیشرفته در زمینه استراتژی‌های نظامی هستید، Heros And Generals قطعا شما را برای انجام دادنش مجاب خواهد کرد؛ چرا که جنبه‌های مربوط به استراتژی نیز در بازی به عنوان عنصری حیاتی یاد می‌شود. پس اگر تا بدین لحظه نتوانسته‌اید در بین شوترهای موجود در لیست عنوانی را گزینش کنید، باید بگویم که Heros And Generals بهترین گزینه خواهد بود.

لینک دانلود از Steam

fter8u

یک شاهکار رایگان!

2- Dota 2

دیگر کمتر کسی وجود دارد که چنین اسمی به گوشش نخورده باشد. Dota 2 را به عنوان یکی از پرمخاطب‌ترین، بزرگ‌ترین و جذاب‌ترین بازی‌های استراتژی موجود در بازار می‌شناسیم که از قضا به صورت رایگان عرضه شده است و هر بازیکنی قادر به انجامش خواهد بود. Dota 2 را به عنوان یکی از بزرگ‌ترین بازی‌های استراتژیک موجود در بازار می‌شناسیم و همان‌طور که در جریان هستید، هر ساله رقابت‌های بسیار بزرگی با محوریت این بازی در جای جای دنیا برگذار می‌شود. عنوانی که سال‌هاست صدر جدول محبوب‌ترین بازی‌های Steam را در نوردیده و قصد پایین آمدن هم ندارد. Dota 2 را به عنوان یکی از شلوغ‌ترین، پر صر و صدا‌ترین و تحسین‌برانگیز‌ترین بازی‌های حاضر در سرورهای آنلاین می‌شناسیم. Dota 2 به اقضای طبیعت و دنیایی که دارد، یک بازی تماما آنلاین بوده و رقابت‌های بسیار زیادی در آن جریان دارد. همان‌طور که تصور می‌شود، Dota 2 پس از سال‌ها هم‌چنان پر مخاطبان و کاملا شلوغ است تا هر بازیکین در کسری از ثانیه بتواند به یکی از بزرگ‌ترین تجربیات گیمینگ خود دست یابد. اگر از علاقه‌مندان به دنیای Word Of Warcraft و نظیر آن هستید، لحظه‌ای برای تجربه Dota 2 درنگ نکنید.

لینک دانلود از Steam

smite_pics13

1- SMITE

نام آخرین بازی موجود در این لیست نیز به بازی SMITE اختصاص خواهد یافت. شاید مدت زیادی نیست که شاهد انتظار این بازی بر روی سرویس Steam بوده‌ایم، اما با این‌حال پس از گذتشت ماه‌ها، هنوز هم رقابت‌های موجود در این بازی جذابیت‌های خاصر خود را دارد. یک بازی آنلاین سوم شخص که بیشتر جنبه‌ رقابتی دارد. SMITE هربار در جریان یک اتفاق جدید قرار خواهد گرفت تا بهانه‌ای شود برای رقابت‌ بین کاربران و یا در کنار هم قرار گرفتنِ آن‌ها برای نابودی دیگر دشمنان بازی. SMITE هم‌اکنون به صورت کاملا رایگان در سرویس Steam قابل دانلود بوده و از آن‌جایی که بیشتر بر جنبه استراتژیک و هجومی بازیکنان تمرکز دارد، شاهد حضور چشم‌گیر کاربران در محیط این بازی بوده‌ است؛ لذا بدیهی است که SMITE نیز در لیست محبوب‌ترین بازی‌های رایگان Steam قرار می‌گیرد.




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ehsan ehsan ahmadi

رهنمای کد های قالب بلاگ

کاربرانی که می‌خواهند قالب خود را ویرایش کنند، قالب جدیدی برای وبلاگ خود طراحی کنند یا قالبی را به blog.ir منتقل کنند،‌ نیاز به لیستی کامل از تگ‌های قابل استفاده در بلاگ.آی آر دارند. در اینجا لیست تقریبا کامل تگ‌ها و نحوه‌ی کار با آنها بیان شده‌است.

نکات کلی در مورد تگ‌ها

تگ‌ها در blog.ir در حالت کلی به دو دسته تقسیم می‌شوند:

تگ‌های ساده

تگ‌های ساده که به صورت تکی به کار می‌روند مانند (*post_title*) و (*blog_image*) و ...

این تگ‌ها هنگام نمایش قالب به یک متن تبدیل می‌شوند، مثلا تگ اول به عنوان مطلب تبدیل می‌شود و تگ دوم به آدرس تصویر بلاگ.

دقت کنید که در برخی موارد این تگ‌ها می‌توانند خالی باشند، مثلا وقتی اگر سایتی تصویر بلاگ انتخاب نکرده باشد، تگ (*blog_image*) اصطلاحا خالی خواهد بود.

تگ‌های مرکب

تگ‌های مرکب،تگ‌هایی هستند که مانند تگ‌های html تگ باز و بسته دارند و داخل آنها می‌تواند متن و یا تگ‌های دیگر قرار بگیرد، مانند <box:menu> و </box:menu>. در این نوع تگ‌ها علامت / که قبل از نام تگ قرار می‌گیرد، نشان‌گر بسته شدن تگ می‌باشد.

در قالب‌های بلاگ سه نوع تگ مرکب وجود دارد:

تگ‌های box به شکل <box:xyz>

معمولا این تگ‌ها حالت شرطی دارند، یعنی محتوای داخل آن‌ها در شرایط خاص نمایش داده می‌شود.

مثلا در مورد تگ <box:menu> اگر یک وبلاگ منو نداشته باشد، محتوای داخل این تگ به کلی حذف شده و نمایش داده نمی‌شود.

یا مثلا تگ <box:post_detail> تنها زمانی نشان داده می‌شود که یک مطلب از بلاگ به صورت جدا در حال نمایش باشد (مثلا آدرس صفحه http://foo.blog.ir/post/barr باشد).

یا تگ <box:post_list> تنها زمانی نشان داده می‌شود که در حال نمایش لیست مطالب باشیم (مثلا صفحه اول بلاگ، یا صفحه لیست  مطالب یک موضوع)

تگ‌های نمایش تکراری به شکل <view:xyz>

این تگ‌های برای نمایش تعدادی مورد (مثلا مطلب، موضوع، نظر، یک گزینه در منو) به کار می‌روند، و محتوای داخل آن‌ها به ازای هر مورد تکرار می‌شود.

مثلا تگ <view:post_list> ، در صفحه اول بلاگ برای نمایش لیست مطالب استفاده می‌شود و محتوای این تگ به ازای هر مطلب تکرار  خواهد شد.

مثلا فرض کنید بلاگی، سه مطلب با عناوین my first post و my second post و my third post دارد. در این صورت حاصل نمایش قالب زیر:

<box:post_list>
    Here are my posts:
    <view:post_list>
        -- (*post_title*)
    </view:post_list>
</box:post_list>

به این شکل خواهد بود:

    Here are my posts:
        -- my first post
        -- my second post
        -- my third post

دقت کنید که اگر این بلاگ هیچ مطلبی نداشته باشد، کل محتوای تگ <box:post_detail> نمایش داده نمی‌شود (شامل عبارت Here are my postss).

تگ شرطی <check:if>

همانطور که گفته شد محتوای برخی از تگ‌ها می‌تواند خالی باشد (مثلا تگ (*blog_image*) وقتی کاربر تصویری برای بلاگ خود انتخاب  نکرده باشد خالی است). با استفاده از این تگ می‌توان خالی یا تهی نبودن یک تگ را به شکل زیر چک کرد.

<check:if blog_image>
    blog image: <img src="(*blog_image*)">
</check:if>
<check:if not blog_image>
    This blog doesn't have image
</check:if>

مثلا در مثال بالا تگ <img> تنهای زمانی نشان داده می‌شود که بلاگ تصویر داشته باشد و در غیر این صورت متن جایگزین نمایش داده می‌شود. همان طور که در مثال مشخص است از <check:if not> می‌توان برای چک کردن خالی نبودن یک تگ استفاده کرد.

لیست تگ‌های قابل استفاده

 

(*blog_link*) لینک کامل به صفحه اول وبلاگ، مانند http://ali.blog.ir
(*blog_title*) عنوان وبلاگ
(*blog_short_description*) توضیح کوتاه و یک سطری وبلاگ (شعار وبلاگ)
(*blog_description*) توضیح کامل وبلاگ که ممکن است چند خطی باشد
(*blog_image*) آدرس کامل تصویر بلاگ (برای توضیحات بیشتر به (*post_image*) مراجعه کنید.
(*post_list_title*) عنوانی که برای نمایش لیست مطالب در نظر گرفته شده است، مانند «۲ مطلب با برچسب رایانه ثبت شده است». این عنوان برای صفحاتی که شامل لیست مطلب نیستند (مانند صفحات مسقتل یا صفحه نمایش مطلب) و همینطور صفحه اول وبلاگ خالی می‌باشد.
(*rss_link*) در صورتیکه صفحه جاری دارای لینک خوراک خوان باشد (مانند صفحه مطالب مربوط به یک برچسب) این تگ آدرس خوراک خوان معادل با صفحه را نشان می‌دهد.
(*index_selected*) یا صفحه اول وبلاگ در حال نمایش است. اگر آری مقدار این تگ selected است (در هنگام نمایش مطالب قدیمی‌تر هم، این تگ selected است)
(*index_page1_selected*) آیا صفحه ۱ از صفحه اول بلاگ در حال نمایش است؟ اگر آری مقدار این تگ selected است
(*copyright_notice*) متن کپی‌رایت (در طول زمان ممکن است تغییر کند) (حتما باید در قالب باشد)
<head:style> درج تگ‌های پیش‌فرض مربوط به css (حتما باید باشد)
<head:meta> درج تگ‌های meta مربوط به وبلاگ (حتما باید باشد)
<head:script> درج کدهای جاواسکریپت مربوط به وبلاگ (حتما باید باشد)
<box:blog_info> محتوای این تگ در صورتی نمایش داده می‌شود که حداقل یکی از تگ‌های blog_image یا blog_description خالی نباشد.

 

<box:menu> این تگ برای نمایش منوی بالای بلاگ استفاده می‌شود
<view:menu> محتوای این تگ برای هر گزینه منو تکرار می‌شود
(*menu_item_title*) عنوان این گزینه
(*menu_item_link*) لینک این گزینه
(*menu_item_selected*) آیا این گزینه در حال نمایش است؟ اگر آری مقدار این تگ selected خواهد بود

 

<box:messages> این تگ برای نمایش پیام‌های وبلاگ مورد استفاده است (مثلا «نظر شما با موفقیت ارسال شد»)
<view:messages> محتوای این تگ برای هر پیام تکرار می‌شود
(*message*) متن پیام
(*message_type*) نوع پیام، یکی از مقادیر wrn یا err یا success

 

<box:recent_comments>  
<view:recent_comments>  
(*comment_body*) متن نظر
(*comment_fullname*) نام کامل نویسنده نظر
(*comment_avatar*) شکلک کاربر، آدرس تصویر مناسب برای تگ <img>. اگر کاربر شکلکی نداشته باشد، شکلک کاربر مهمان در نظر گرفته می‌شود
(*comment_date*) تاریخ ارسال نظر. در این تگ، مانند تگ (*post_date*) استفاده از format مجاز است
(*comment_website*) آدرس وبگاه/وبلاگ نویسنده در صورتیکه وارد کرده باشد
(*comment_email*) ایمیل نویسنده در صورتیکه وارد کرده باشد و مشخص کرده باشد که برای عموم قابل مشاهده است
(*comment_reply*) پاسخ نویسنده به این نظر. اگر پاسخی داده نشده باشد خالی خواهد بود
(*comment_reply_text*) متن پاسخ به نظر نظر بدون تگ‌های html، معمولا به شکل (*comment_reply_text max="100"*) برای محدود  کردن طول استفاده می‌شود.
(*comment_reply_date*) تاریخ پاسخ به نظر
(*comment_reply_fullname*) نام کامل پاسخ دهنده به نظر
(*comment_reply_avatar*) آواتار پاسخ دهنده به نظر (آدرس یک فایل تصویری)
(*comment_body_text*) متن نظر بدون تگ‌های html، معمولا به شکل (*comment_body_text max="100"*) برای محدود کردن طول نظر  استفاده می‌شود.
(*comment_id*) شناسه این نظر، به شکل <a name="comment-(*comment_id*)"> باید استفاده شود
(*comment_link*) لینک مستقیم به این نظر، تأکید می‌شود که برای اینکه لینک مستقیم به نظر درست باشد، باید نکته بالا رعایت شود

 تعداد نظرات نشان داده شده را با می‌توان با پارامتر max برای تگ <box:recent_comments> تغییر داد.

 

<box:categories> این تگ برای نمایش موضوعات بلاگ استفاده می‌شود. موضوعات بلاگ می‌توانند حالت تودرتو و درختی داشته باشند بنابراین استفاده از این تگ کمی پیچیده می‌شود.
<view:categories> محتوای این تگ به ازای هر موضوع سطح اول تکرار می‌شود
(*category_name*) نام موضوع
(*category_link*) لینک به نمایش مطالب موضوع
(*category_post_count*) تعداد مطالب این موضوع
(*category_selected*) آیا مطالب این موضوع در حال نمایش است؟
(*category_path*) نام کامل این موضوع مثلا به شکل «سیاسی :: انتخابات :: انتخاب مجلس»
(*category_children*) آیا این موضوع دارای زیر موضوع است؟
<view:category_children> نمایش زیر موضوعات این موضوع، محتوای این تگ به ازای هر زیر موضوع تکرار می‌شود
............... همه تگ‌هایی که در <view:categories> قابل استفاده است (حالت بازگشتی!)

 

<box:tag_cloud> این تگ برای نمایش لیست کلمات کلیدی وبلاگ (که بیشترین تعداد مطلب را دارند) استفاده می‌شود. با استفاده از این تگ می‌توان ابر برچسب (tag cloud) ایجاد کرد. (ضمنا تعداد کلمات نشان داده شده با پارامتر max قابل تنظیم است)
<view:tag_cloud> محتوای این تگ برای هر برچسب (به ترتیب الفبا) تکرار می‌شود.
(*tag_name*) خود کلمه کلیدی
(*tag_link*) لینک به مطالب این کلمه کلیدی
(*tag_post_count*) تعداد مطالب با این کلمه کلیدی
(*tag_size*) اندازه این کلمه، این اندازه با فرمولی خاص با توجه به میانگین اندازه کلمه‌ها محاسبه می‌شود. و عددی است که همراه با ٪ می‌تواند نشان دهنده اندازه این کلمه باشد. مثلا این عدد ممکن است ۷۵، ۹۶ یا ۱۷۰ باشد که نشان می‌دهد اندازه قلم این برچسب باید ۷۵٪، ۹۶٪ یا ۱۷۰٪ باشد.
(*tag_is_first*) آیا این اولین کلمه از مجموعه کلمات است؟ اگر آری مقدار این تگ first است
(*tag_selected*) آیا مطالب این کلمه در حال نمایش است؟ اگر آری مقدار این تگ selected است.

 

<box:post_detail> این تگ وقتی نمایش داده می‌شود که کاربر می‌خواهد یک مطلب را به صورت کامل (و به همراه نظرات) مشاهده کند
(*post_title*) نشان دهنده‌ای عنوان مطلب است
(*post_link*) آدرس مربوط به نمایش این پست،‌ برای استفاده در تگ <a>. از این تگ می‌توان برای ساخت آدرس‌های مختلف یک مطلب نیز استفاده کرد. (توضیحات بیشتر)
(*post_author*) نام کامل نویسنده مطلب
(*post_author_avatar*) آدرس فایل تصویری شکلک نویسنده مطلب، برای استفاده در تگ <img>
(*post_summary*) خلاصه مطلب (متن قبل از ادامه مطلب)، در صورتیکه که متن ادامه مطلب نداشته باشد کل متن خواهد بود
(*post_full_content*) متن مطلب به صورت کامل
(*post_date*) تاریخ و ساعت ایجاد مطلب، قالب نمایش تاریخ و ساعت در تنظیمات پیشرفته وبلاگ قابل تغییر است
(*post_seq_num*) شماره ترتیبی مطلب (که از ۱ شروع می‌شود و افزایشی است)
(*post_comment_count*) تعداد نظرات مطلب
(*post_visits*) تعداد بازدیدهای مطلب (کاربرانی که مطلب را دیده‌اند)
(*post_views*) تعداد نمایش‌های مطالب (با F5 افزایش پیدا می‌کند)
(*post_selected*) آیا الان این مطلب در حال نمایش است؟ اگر آری مقدار این تگ selected خواهد بود
(*post_pinned*) آیا وضعیت این مطلب «چسبیده به بالای سایت» است؟ اگر آری مقدار این تگ pinned خواهد بود
(*post_image*) تصویر مطلب (اگر وجود داشته باشد)
در مورد تصاویر صندوق بیان، امکان دسترسی به نسخه‌های مختلف تصویر به شکل زیر فراهم است (action یکی از مقادیر thumb, view, preview, download می‌تواند باشد)

(*post_image action="thumb"*)

(*post_has_read_more*) این تگ که معمولا با در ترکیب با تگ <check:if> استفاده می‌شود، مشخص می‌کند که آیا این مطلب دارای «ادامه مطلب» هست یا نه.
(*post_has_comments_section*) آیا این مطلب قسمت «نظرات» دارد؟ مطلبی قسمت نظرات دارد که یا امکان ارسال نظر داشته باشد یا (در صورتیکه نظرات بسته شده) از قبل نظرات ثبت شده داشته باشد
(*post_has_send_comment*) این تگ که معمولا با در ترکیب با تگ <check:if> استفاده می‌شود، مشخص می‌کند که آیا امکان ارسال نظر برای این مطلب وجود دارد یا نه. اگر امکان ارسال نظر وجود ندارد، نباید دکمه «نظر جدید» در قالب نشان داده شود.
(*comment_add_form*) درج فرم ارسال نظر (به صورت کامل)
(*post_rating*) آیا رأی‌گیری موافق/مخالف برای این مطلب فعال است؟ اگر آری مقدار این تگ rating خواهد بود
<box:post_rating> این تگ برای نمایش دکمه‌های موافق و مخالف و همچنین تعداد کسانی که تا کنون رای داده‌اند استفاده می‌شود. پیشنهاد می‌شود تا حد امکان محتویات این تگ تغییر نکند. در صورتیکه رای‌گیری موافق/مخالف برای کل وبلاگ یا برای این مطلب خیلی فعال باشد، این تگ خالی خواهد بود.
(*up_rates*) تعداد رأی‌های موافق این مطلب
(*down_rates*) تعداد رأی‌های مخالف این مطلب
(*rate_up_link*) لینک رأی موافق
(*rate_down_link*) لینک رأی مخالف
(*user_rated*) آیا کاربر جاری به مطلب رأی داده است؟ اگر آری مقدار این تگ rated خواهد بود
(*user_rated_up*) آیا کاربر جاری به مطلب رأی موافق داده است؟ اگر آری مقدار این تگ rated خواهد بود
(*user_rated_down*) آیا کاربر جاری به مطلب رأی مخالف داده است؟ اگر آری مقدار این تگ rated خواهد بود
<box:post_flags> نشانه‌های که این مطلب داراست
<view:post_flags> محتوای این تگ به ازای هر نشانه تکرار می‌شود.
(*flag_name*) نام فارسی (نمایشی) این نشانه
(*flag_slug*) نام لاتین نشانه
(*flag_link*) لینک به نمایش مطالب این نشانه (برای استفاده در تگ <a>)
(*flag_post_count*) تعداد مطالب این نشانه
(*flag_selected*) آیا الان مطالب این نشانه در حال نمایش است؟ اگر آری مقدار این تگ selected است
<box:post_comments> نظراتی که برای این مطلب ثبت شده‌است
<view:post_comments> محتوای این تگ به ازای هر نظر تکرار می‌شود.
.......... همه تگ‌هایی که در داخل <view:recent_comments> قابل استفاده هستند، در داخل این تگ نیز قابل استفاده اند.
<box:post_categories> موضوعاتی که این مطلب در آن‌ها قرار دارد
<view:post_categories> محتوای این تگ به ازای هر موضوع تکرار می‌شود.
.......... همه تگ‌هایی که در داخل <view:categories> قابل استفاده هستند، در داخل این تگ نیز قابل استفاده اند.
<box:post_tags> این تگ برای نمایش برچسب‌های یک مطلب استفاده می‌شود.
<view:post_tags> محتوای این تگ به ازای هر کلمه کلیدی تکرار می‌شود.
.......... همه تگ‌هایی که در داخل <view:tag_cloud> قابل استفاده هستند، در داخل این تگ نیز قابل استفاده اند.

ساخت آدرس‌های مختلف یک مطلب

همانطور که در تنظیمات وبلاگ قابل انتخاب است، روش‌های آدرس‌دهی مختلفی برای مطالب وجود دارد که همگی همزمان فعال هستند (مثلا بر اساس شماره‌ی ترتیبی یا تاریخ و ...) و همینطور برای آدرس‌دهی با تاریخ، همزمان تاریخ‌های شمسی و میلادی قابل استفاده می‌باشند (توضیح بیشتر). از تگ (*post_link*) برای ساخت انواع مختلف آدرس می‌توانید استفاده کنید.

(*post_link link_style='date_url'*)
  ->  http://help.blog.ir/1390/05/16/template-codes
(*post_link link_style='month_url' calendar='gregorian'*)
  ->  http://help.blog.ir/2011/08/template-codes

پارامتر link_style نوع آدرس‌دهی می‌باشد که می‌تواند یکی از این موارد انتخاب شود: date_url , month_url , date , url , seq_num , seq_num_url (که هر کدام متناظر با یک گزینه در تنظیمات بلاگ هستند)

پارامتر calendar نیز تقویم مورد استفاده (شمسی یا میلادی) را مشخص می‌کند که پیش‌فرض آن بر اساس تنظیمات بلاگ مشخص می‌شود و می‌توانید jalali یا gregorian باشد.

 

<box:page_detail> این تگ برای نمایش یک صفحه مستقل به صورت کامل به کار می‌رود
(*page_title*) مانند تگ (*post_title*) برای مطلب
(*page_link*) مانند تگ (*post_link*) برای مطلب
(*page_content*) محتوای صفحه مستقل
(*page_comment_count*) مانند تگ (*post_comment_count*) برای مطلب
(*page_visits*) مانند تگ (*post_visits*) برای مطلب
(*page_views*) مانند تگ (*post_views*) برای مطلب
(*page_has_comments_section*) مانند تگ (*post_has_comments_section*) برای مطلب
(*page_has_send_comment*) مانند تگ (*post_has_send_comment*) برای مطلب
(*comment_add_form*) مانند تگ (*comment_add_form*) برای مطلب
<box:page_comments> نظراتی که برای این صفحه مستقل ثبت شده‌است
<view:page_comments> محتوای این تگ به ازای هر نظر تکرار می‌شود.
............... همه تگ‌هایی که در داخل <view:recent_comments> قابل استفاده هستند، در داخل این تگ نیز قابل استفاده اند.

* استفاده از تگ (*post_date*) و همچنین بقیه تگ‌های تاریخ، به صورت پیشرفته زیر نیز ممکن است: (*post_date format="..."*) نیز ممکن است که به جای سه نقطه می‌توان فرمت دلخواه برای نمایش را انتخاب کرد، برای مثال  (*post.date format="%Y"*) سال ایجاد مطلب را به صورت ۴۴ رقمی نشان می‌دهد. برای اطلاع از فرمت مورد استفاده می‌توانید بهاینجا مراجعه کنید.

 

<box:post_list> این تگ برای نمایش لیست مطالب استفاده می‌شود. لیست مطالب صفحه اول وبلاگ با استفاده از این تگ نمایش داده می‌شود. همچنین هنگامی که مطالب یک برچسب یا یک موضوع یا آرشیو نمایش داده می‌شوند از این تگ برای نمایش لیست استفاده می‌شود. محتوای این تگ در حقیقت باید یک مطلب را به صورت خلاصه (مانند صفحه اول وبلاگ) نشان دهند.
<view:post_list> محتوای این تگ به ازای هر مطلب تکرار خواهد شد
............ همه تگ‌هایی که در داخل <box_post_detail> قابل استفاده هستند، در داخل این تگ نیز قابل استفاده اند.

تمامی تگ‌‌های زیر مانند تگ <box:post_list> می‌باشند ولی برای نمایش جعبه‌های مختلف مربوط به مطالب استفاده می‌شوند.

<box:recent_posts> و <view:recent_posts> برای نمایش جعبه «آخرین مطالب» (مرتب شده بر اساس زمان)
<box:popular_posts> و <view:popular_posts> برای نمایش جعبه «محبوب‌ترین مطالب» (مرتب شده بر اساس رأی‌گیری موافق/مخالف)
<box:most_visited_posts> و <view:most_visited_posts> برای نمایش جبعه «مطالب پربازدید» (مرتب شده بر اساس تعداد بازدید)
<box:most_commented_posts> و<view:most_commented_posts> برای نمایش جعبه «مطلب پربحث‌تر» (مرتب شده بر اساس تعداد نظرات)

برای تمام تگ‌های بالا، می‌تواند تعداد موارد نشان داده شده را با پارامتر max مشخص کرد. مثلا برای نمایش ۱۵ عدد از آخرین مطالب بلاگ، می‌توان از کد زیر استفاده کرد:

<box:recent_posts max="15">
    <view:recent_posts>
        ....
    </view:recent_posts>
</box:recent_posts>

 

<box:pagination> این تگ برای نمایش صفحه بندی مطالب (در جایی که لیست مطالب نمایش داده می‌شود) به کار می‌رود. در صورتیکه لیست م
(*page_first*) لینک به صفحه ابتدا، در صورت وجود (مثلا در صفحه اول و دوم لینک به صفحه ابتدا وجود ندارد)
(*page_prev*) لینک به صفحه قبلی، در صورت وجود (مثلا در صفحه اول لینک به صفحه قبلی وجود ندارد)
(*page_next*) لینک به صفحه بعدی، در صورت وجود (مثلا در صفحه آخر لینک به صفحه بعد وجود ندارد)
(*page_last*) لینک به صفحه آخر، در صورت وجود (مثلا در صفحه آخر و یکی مانده به آخر لینک به صفحه آخر وجود ندارد)
<view:pages> این تگ برای نمایش صفحه بندی به صورت ۱، ۲، ۳،‌ ..... ۱۰، ۱۱ است (یعنی شماره صفحات نشان داده شود) استفاده از این تگ به صورت مجزا توضیح داده خواهد شد. محتوای این تگ به ازای هر شماره صفحه تکرار خواهد شد.
(*page_num*) شماره صفحه، اگر این مورد یک separator باشد، این تگ خالی خواهد بود
(*page_link*) لینک به این صفحه (در صورتیکه صفحه جاری نباشد)
(*page_current*) آیا این صفحه، صفحه جاری است؟ اگر آری مقدار این تگ برابر current است

 

<box:stat> این تگ، برای نمایش جعبه آمار در وبلاگ به کار می‌رود
<view:stat> محتوای این تگ به ازای هر سطر از جعبه آمار تکرار خواهد شد (مثلا نمایش امروز، نمایش دیروز، ...)
(*stat_title*) نام این گزینه (مثلا آمار دیروز)
(*stat_value*) مقدار این گزینه (مثلا ۱۲۴۲)

 

<box:archive> این تگ برای نمایش آرشیو بلاگ به کار می‌رود.
<view:archive> محتویات این تگ به ازای هر سطر (هر ماه) تکرار می‌شود.
(*link_name*) نام آرشیو این ماه،‌ مثلا «خرداد ۱۳۹۰»
(*link_url*) آدرس نمایش آرشیو مربوط به این ماه (قرار گرفتن در تگ <a>)
(*link_count*) تعداد مطلب موجود در این ماه
(*archive_selected*) آیا الان در حال نمایش این صفحه هستیم یا خیر؟ (برای رنگی کردن حالت جاری)

 

<box:links> این تگ برای نمایش جعبه پیوندهای (ثابت) بلاگ به کار می‌رود.
<view:links> محتوای این تگ به ازای هر پیوند تکرار خواهد شد.
(*link_name*) عنوان کامل پیوند
(*link_url*) آدرس کامل پیوند
(*link_alt*) مقدار این تگ برای شمارش کلیک‌های پیوند به کار می‌رود و باید به شکل <a href="(*link_url*) alt="(*link_alt*)"> استفاده شود.

 

<box:daily_links> این تگ برای نمایش جعبه پیوندهای روزانه به کار می‌رود.
<view:daily_links> محتوای این تگ به ازای هر پیوند تکرار خواهد شد.
(*link_name*) عنوان کامل پیوند
(*link_url*) آدرس کامل پیوند
(*link_alt*) مانند همین تگ در <box:links>

 

<box:authors> این تگ برای نمایش نویسندگان بلاگ به کار می‌رود.
<view:authors> محتوای این تگ به ازای هر نویسنده تکرار می‌شود (صاحب وبلاگ هم نویسنده است)
(*author_name*) نام نویسنده (ممکن است نام مستعار باشد)
(*author_link*) لینک به مطالب این نویسنده
(*author_post_count*) تعداد مطالب این نویسنده
(*author_selected*) آیا مطالب این نویسنده در حال نمایش است؟ اگر آری مقدار این تگ selected است

 

<box:ads> این تگ موقتا برای نمایش تبلغیات آزمایشی قرار داده شده است، به صورت پیش فرض این تگ نمایش داده نمی‌شود ولی تمام قالب‌ها باید دارای این تگ باشند.
<view:ads> این تگ به ازای هر تبلیغ تکرار می‌شود
(*ad*) درج کد تبلیغ
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ehsan ehsan ahmadi

درمورد بازی اتاق جنگ

در مورد بازی اتاق جنگ

با گسترش بازی های موبایل، تب و تاب ایرانیزه کردن آثار جهانی هم دامن تولیدکنندگان داخلی را فرا گرفت. استودیو مدریک که به واسطه خروس جنگی بازیکنان ایرانی زیادی را به پای اسمارت فون ها کشاند، این بار تصمیم گرفت با تغییراتی در عنوان War Inc و هماهنگ سازی آن با فرهنگ داخلی تجربه ای لذت بخش را برای بازیکن به ارمغان بیاورد.

بگذارید از همین ابتدا خیال تان را راحت کنیم. اتاق جنگ یک بازی در سبک استراتژیک بوده و پس از شروع آن ناخودآگاه یاد کلش آف کلنز می افتید. نه به خاطر شباهت ظاهری، چون اتاق جنگ شما را با تکنولوژی های آینده و جنگ جهانی سوم سرگرم می کند. بلکه مقصود مکانیزم های اصلی گیم پلی بازی است که اکنون در تمامی بازی های استراتژیک مشابه یکدیگر هستند.

کار به جایی کشیده شده که هنگام تجربه برخی از آن ها یاد مثل معروف رنگ کردن کلاغ و فروختن آن به جای قناری [یا چیزی شبیه به این] می افتیم. با این اوضاع اگر اهل کلش آف کلنز نبوده یا می خواهید تجربه نوین تر داشته باشید، باید خیلی جستجو کنید. خوشبختانه اتاق جنگ با المان های جذابی که دارد، می تواند کمیاز زیر سایه سنگین استراتژی های محبوب امروزی بیرون بیاید.

وقتی حرف از سبک استراتژیک به میان می آید، طبیعتا ساخت و ساز و قابلیت ارتقا از اولین چیزهایی هستند که به ذهن یک بازیکن می رسند. اتاق جنگ هم از این قاعده مسثتنی نیست. با ورود به بازی شاهد آموزش های ابتدایی مانند تولید ساختمان یا سرباز هستید که با حمله به یک منطقه به پایان می رسد. شروع کلیشه ای بود، نه؟

اتاق-جنگ

دقیقا همین طور است، ولی نمی توانیم استودیو سازنده را پیرامون این موضوع ملامت کنیم. چون در دسترس ترین راه برای آموزش بازیکن همین روندی بود که بالاتر اشاره کردیم. پس از اتمام آموزش، زمان پیشرفت ساختمان ها، حمله به دیگر بازیکن ها و دفاع از مقر خود است. برای ساخت و ساز هم به مواد معدنی و بنزین نیاز دارید. به بیان واضح تر، این دو منبع جای خود را با اکسیر و سکه های طلای کلش آف کلنز عوض کرده اند.

همانند دیگر بازی های هم سبک، در بازی می توانید با رفتن به ماموریت های داستانی، منابع جمع آوری کنید. شاید بزرگترین تغییری که مکانیزم گیم پلی اتاق جنگ داشته، قابلیت بازگرداندن سربازان از میدان نبرد باشد. اگر کلش آف کلنز یا آثار مشابه را تجربه کرده باشید، می دانید حتی اگر نیروهای شما زنده می ماندند، باز هم قابلیت استفاده دوباره از آن ها را ندارید. در صورتی که اتاق جنگ این گونه نیست.

یکی دیگر از بخش های جذاب بازی را می توان به حضور فرماندهان ارتباط داد. در عنوان مورد بحث شاهد فرماندهان گوناگونی هستیم که می توانید با خرید آن ها به مزایای مختلفی دست پیدا کنید. البته با وجود تمام المان های سرگرم کننده و کلیشه ای بازی، متاسفانه یک مورد بسیار مهم تو ذوق مان خورد: دیالوگ ها.

دیالوگ های فارسی با وجود این که تبدیل به یکی از بهترین بخش های بازی شوند، بسیار بد جلوه می کنند. اصلا چرا این قدر لقمه را دور سر خود می چرخانیم، به این جمله دقت کنید: «فکر می کنی می توانی من را از بین ببری؟ من فرمانده عقرب هستم و تو را به همراه تشکیلات با ارزشت نابود خواهم کرد». متاسفانه دیالوگ های مشابه در بازی زیاد مشاهده می گردد.

برای سخن پایانی باید بگوییم بازی تفاوت زیادی با آثار مشابه نداشته و ایرانیزه شدن آن هم به دلیل بالا، اصلا به دل نمی نشیند. به عبارت دیگر استودیو سازنده سعی کرده تجربه آشنا ولی همچنان لذت بخش را برای بازیکن ها به ارمغان بیاورد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ehsan ehsan ahmadi

اختلاس

تفاوتهای جرم اختلاس با کلاهبرداری.


🔹در کلاهبرداری مرتکب می تواند کارمند دولت باشد یا فرد عادی باشد اما در اختلاس مرتکب باید الزاما کارمند دولت باشد.

🔹در اختلاس باید مال متعلق به دولت یا سپرده شده به دولتا بر حسب وظیفه قانونی تصاحب کند اما در کلاهبرداری مال می تواند متعلق به دولت باشد یا نباشد.

🔹در اختلاس همانند خیانت در امانت اول مال به مرتکب سپرده می شود بعد تصاحب می کند لذا بعد از أخذ مال جرم واقع می شود اما در کلاهبرداری به محض گرفتن مال جرم واقع می شود.



کپی شده از وب سایت موسسه حقوقی راهیان پارسا عدالت www.rahiyanparsa.blog.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ehsan ehsan ahmadi

تاریخچه ی بازی سازی

۱۰۰ بازی برتر تاریخ

توسط در8 ماه پیش
 

چیزی که ما را دور هم جمع کرده و باعث می‌شود به‌صورت مرتب دنیای بازی را در مرورگر خود باز کنیم، صنعت بازی‌های ویدیویی یا خیلی ساده‌تر، بازی‌ها هستند. همه‌ی ما عاشق بازی‌ها هستیم، از «زلدا» گرفته تا «فرقه‌ی اساسین»، همه و همه دنیاهایی سرشار از زیبایی و راز‌‌هایی هستند که در ذهن و دل‌های ما حک شده است. اما اگر بخواهیم میان تمامی این بازی‌هایی که عاشق آنها هستیم، ۱۰۰ بازی برتر را انتخاب و رتبه‌بندی کنیم، باید از کدام بازی شروع کنیم و با کدام بازی تمام؟ کدام بازی از زمان انتشار خود جلوتر بود و چیزی جدید به صنعت محبوب‌مان اضافه کرد؟ در لیست ۱۰۰تایی بازی‌های برتر که برای شما تهیه کرده‌ایم، به آثاری هنری پرداخته‌ایم، با در نظر گرفتن اینکه آن آثار در زمان خود چه شاهکار‌هایی بوده‌اند و تاکیدی بر قدیمی یا جدید بودن آنها نداشتیم.

مواردی که قبل از خواندن این لیست باید در نظر بگیرید:

  • این لیست کاملا توسط سایت IGN منتشر شده و دنیای بازی فقط این لیست را به فارسی برگردانده است. بیشتر متن‌های متعلق به هر بازی توسط نویسنده‌ی IGN نوشته شده و برگرداننده نظر شخصی آن نویسنده را به فارسی برگردانده است.
  • تمامی بازی‌ها بر تمامی پلتفرم‌ها اگر قبل از یازدهم خرداد ماه سال ۱۳۹۴ شمسی منتشر شده‌ باشند، امکان جایگذاری در این لیست را داشته‌اند.
  • هیچ فرقی روی نسخه‌های مختلف یک بازی روی پلتفرم‌های مختلف گذاشته نشده است.
  • همه‌ی بازی‌های این لیست می‌بایست یک بازی کامل و مستقل باشند تا در لیست جای بگیرند و نسخه‌های قابل حمل یا باندل‌ها را در لیست جای ندادیم (با عرض معذرت خدمت Super Mario All Stars)

خیلی خوب، دیگر وقتش رسیده تا از صدمین بازی شروع کنیم تا به اولین آنها برسیم. با ۱۰۰ بازی برتر تاریخ همراه دنیای بازی باشید.

 

برگردانندگان: تارخ ترهنده، سورنا رضایی، میلاد تیرداد، علی فتح‌آبادی، صادق شجاعی‌فرد و پارسا پژوهنده

۱۰۰- «مردگان متحرک: فصل اول» / The Walking Dead: Season One

اولین فصل از مردگان متحرک «تل‌تیل» را بازی کردم و اولین کاری که میخواستم بعد از پایان این بازی بکنم، صحبت کردن درباره‌ی بازی و احساساتی که مرا درگیر آنها کرد بود، پس اولین کاری که کردم این بود که رفتم و به Greg، ویراستار IGN، درباره‌ی بازی توضیح دادم تا برود آن را بازی کند. روز بعد که او بازی را تمام کرد آمد و به من گفت:« با بازی گریه کردی.» کاملا واضح بود که این جمله‌ی او یک سوال نبود. من و «گرگ» همیشه با هم درباره‌ی بازی‌های فوق‌العاده‌ای چون Metal Gear Solid و Personna حرف میزنیم، خیلی هیجان زده می‌شویم طوری که گاهی نمی‌فهمیم چقدر داریم هنگام صحبت بلند بلند حرف می‌زنیم و حرکت می‌کنیم. نزدیک به یک ساعت با هم درباره‌ی مردگان متحرک صحبت کردیم و انگار که این یک ساعت را داشتیم در قبرستانی سپری می‌کردیم. با هم درباره‌ی داستان «لی» و «کلمنتاین» صحبت می‌کردیم که داستان آنها چقدر بی‌رحم و فوق‌العاده بود. ما طوری با شخصیت‌های ساخت تل‌تیل ارتباط برقرار کردیم که هیچ‌وقت این‌قدر با شخصیت‌های ساخت خود «رابرت کرکمن» ارتباط برقرار نکردیم.

مخاطبان معمولا درباره‌ی این بازی به‌عنوان یک شاهکار صحبت نمی‌کنند و آن‌قدری که باید به آنها بها دهند، بها نمی‌دهند. این بازی دارای معماهای بسیار خوبی میان صحنه‌های دراماتیک و انتخاب دیالوگ‌های خود دارد، اما این موارد در بازی میان تصمیم‌گیری‌های حیاتی و محافظت از دوستان خود گم می‌شوند و مخاطب کم‌تر متوجه آنها می‌شود. مردگان متحرک تل‌تیل با داستانی فوق‌العاده ثابت کرد که سبک ماجراجویی و درام تعاملی می‌توانند به‌بهترین شکل خود ظاهر شوند و پا را همیشه فراتر از گذشته‌ی خود بگذارند.

این بازی می‌تواند کاری با شما بکند که قبل از شرح دادن جزییات داستان، طوری همکار خود را برای هم‌دردی در آغوش بگیرید که انگار هر دوی شما کاملا در آن دنیای بی‌رحم زندگی کرده‌اید.

آیا می‌دانستید‌ها:

آیا می‌دانستید که «گلن» از کامیک‌ها و سریال در بازی حضوری کوتاه داشت؟

آیا می‌دانستید  این بازی اول بازی دارم تل‌تیل بعد از سال‌ها ماجراجویی/ کمدی ساختن بود؟

آیا می‌دانستید «گری ویتا»، نویسنده «جنگ ستارگان»، نویسندگی چهارمین قسمت این بازی را برعهده داشت؟

۹۹- «جنگ‌های پیشرفته» / Advance Wars

نگذارید ظاهر شاد بازی شما را گول بزند، زیرا Advance Wars یکی از بهترین بازی‌های اکشن تاکتیکی/ نوبتی است که تاکنون ساخته شده. تعادل واحد‌های جنگی در بازی عالی بود، بخش تک‌نفره‌ی بسیار غنی داشت. Advance Wars دارای جزییات بسیار زیاد و فوق‌العاده‌ای است که آن را هنوز هم برای تجربه‌ای دو یا چندباره، بعد از یک دهه لذت بخش نگه داشته است. اما می‌دانید چه چیزی از جزییات فوق‌العاده بازی بهتر بود؟ فعال کردن یک CO در بازی که صحنه‌های بسیار هیجان‌انگیزی خلق می‌کرد: فریاد موسیقی خاص، انفجار نیروهای دشمن و عبور از سنگر دشمن.

من یکی از طرفداران دیوانه‌ی این بازی بودم و برای ۱۴ سایتی برای طرفداران این بازی را ساخته بودم و اداره می‌کردم؛ هر چند که این اثر بیش از این لیاقت دارد.

آیا می‌دانستیدها:

آیا می‌دانستید این بازی یکی از اولین بازی‌های مجموعه Nintendo Wars بوده که قرار بود برای اولین بار در آمریکا منتشر شوند؟

آیا می‌دانستید که بازی دارای چندین راه مختلف برای پیشروی و دارای ماموریت‌های مخفی بود؟

آیا می‌دانستید IGN به این بازی از ۱۰ نمره‌ی ۹.۹ داده؟

۹۸- «تاریکی مطلق» / The Perfect Dark

ادامه‌ی بازی معروف GoldenEye روی کنسول N64 خودش به یک بازی تیراندازی یا اکشن محبوب دیگر مبدل شد. بازی مورد نظر ما لایسنس نام James Bond را از دست داد، ولی سلاح‌های بیشتر، حالت‌های بیشتر و حتی گزینه‌های بیشتری در بخش چندنفره‌ی بازی اضافه شد که حتی می‌توان آنها را هم سطح با استانداردهای امروزی دانست.

همه‌ی مخاطب‌ها یک داستان خوب از مجموعه «جیمز باند» را دوست دارند، ولی وقتی که Rare لایسنس را از دست داد توانست آزادی عملی به‌دست بیارد تا بازی خود را بهتر از پیش کند. تاریکی مطلق ما را با بیگانه‌ای کبه گنده با نام «الویس» آشنا کرد که لپ تاپی داشت که می‌شد از آن به‌عنوان اسلحه نیز استفاده کرد، و کامپیوتری به ما معرفی کرد که دو چشم درخشان بزرگ داشت و ما را به درون یک ابر اسلحه راهنمایی می‌کرد. شاید داستان بازی احمقانه به‌نظر برسد، ولی تاریکی مطلق از همین داستان خود به خوبی بهره می‌برد. بخش چندنفره‌ی بازی روی N64 یکی از بهترین‌های زمان خودش بود. بخش چندنفره دارای هزاران نقشه بود و آزادی عمل بالا در شخصی‌سازی شخصیت، اسلحه‌ها و حتی دشمن‌ها نیز یکی دیگر از ویژگی‌های این بخش از بازی بود. فقط اگر می‌خواهید این اثر را تجربه کنید، حواستان باشد که درجه سختی بازی را روی Dark Bot نگذارید که روزگارتان تیره خواهد شد!

آیا می‌دانستیدها:

آیا می‌دانستید محتوا و موارد بخش چندنفره بازی جلوتر از زمان خود بودند؟

آیا می‌دانستید هر مرحله از بخش چندنفره دارای یک پنیر مخفی شده در خود است؟

آیا می‌دانستید ناشر بازی نینتندو بوده و بازی روی N64 منتشر شد؟

۹۷- «گالاگا» / Galaga

گالاگا تجربه‌ای بود که مرا به اهمیت و ارزش تمرکز و آرامش نزدیک کرد. در این بازی بهشتی از شادی با المان‌های آرکید/ اکشن هیجان انگیز ساخته شده که با انواع دشمن‌های فوق‌العاده قوی، مراحل اضافی، مبارزان دزیده شده و تجارب نزدیک (حین) مرگ (Near Death Experience) انتظار شما را می‌کشد. من به مدت ۴۰ دقیقه بازی می‌کردم و در نهایت انگار که فقط ۵ دقیقه مشغول بازی بودم؛ حتی یک‌بار هم نزدیک بود پرواز مهمی را از دست بدهم زیرا نمی‌خواستم Galaga Streak را در بازی از دست بدهم و در فرودگاهی آرکید منتظر بمانم.

برای بهترین تجربه از گالاگا باید حتما آن را روی دستگاه آرکید بازی کنید، زیرا رازی نهفته در دو اهرم و دکمه‌ی قرمز شلیک وجود دارد. جادویی در افکت‌های صدا و موسیقی‌های کوتاهی که در اسپیکر‌های یک جعبه‌ی بزرگ پخش می‌شوند وجود دارد، و جادویی در گرافیک پیکسلی و کنترل بازی با ابزار ساده و خاص روی دستگاه وجود دارد که همگی باعث می‌شوند کامل‌ترین و افضل تجربه‌ی بازی با دستگاه آرکید باشد.

نمی‌دانم اگر بازی‌های تیراندازی عمودی بعد از گالاگا بهتر شدند یا نه، ولی می‌ دانم که بازی‌هایی چون Space Invaders و Galaxian که قبل از گالاگا به بازار آمدند، به‌خوبی و به‌روانی گالاگا نبودند. گالاگا از ابریشم خالص برنامه‌نویسی شده! کنترل پیکسلی دقیق و فوق‌العاده همراه تعادلی بی‌نقص این بازی را به یک پیشرو در نوع خود مبدل کرد که قسمتی از DNA تمامی بازی‌های مشابه خودش شد که در آینده نیز مخاطب‌ها چه روی کنسول و چه با دستگاه آرکید از آنها لذت می‌بردند.

آیا می‌دانستید‌ها:

آیا می‌دانستید که این بازی در اصل ادامه‌ای بر Galaxian ساخته‌ی Namco بود؟

آیا می‌دانستید که هیچ‌وقت نباید در گوشه‌های صفحه بازی استراحت یا عقب‌نشینی کنید؟ زیرا کمی بعد نابود خواهید شد!

۹۶- «افسانه زلدا: ارمغان‌آور باد» / The Legend of Zelda: The Wind Waker

این قسم از مجموعه افسانه زلدا که الان می‌خواهیم درباره‌ی آن صحبت کنیم، لذتی است که می‌توانید آن را با حواس پنج‌گانه‌ی خود بچشید: موسیقی بازی شاد و خاطره‌انگیز است و طراحی هنری سل-شید بازی چهره‌ای جدید از تمدنی قدیمی چون Hyrule را به تصویر می‌کشد. پیدا کردن ایستراگ‌هایی در بازی که به نسخه‌ی پیشین آن یعنی Orcania of Time مربوط است و بازگشت‌های به گذشته در این بازی، اصلا بدین معنی نیست که Wind Waker زیر سایه‌ی وارث خود قرار می‌گیرد. تجربه‌ی این بازی بسیار لذت‌بخش زیراکه این‌بار «لینک» به‌جای کنترل زمان، باد را کنترل می‌کند. این بازی بسیار علاوه بر مصور بودن شخصیت‌ها و داستانش، در بخش مبارزه نیز مصور است. بیشتر مواقع غول‌های بازی با آیتم‌های خطرناک لینک از پا در می‌آیند؛ هر چند که برداشتن آیتم‌های مختلف هنگام جستجوی «دژ متروک»  مشکل بود. ارمغان‌آور باد به مخاطب قابلیت تصور و خیال‌پردازی، حس خلاقیت و شیطنت می‌دهد زیرا که لینک در بازی با دزدان دریایی سفر می‌کند؛ موضوعی که در دیگر بازی‌های مشابه زیاد یافت نمی‌شود.

آیا می‌دانستیدها:

آیا می‌دانستید لینک کلا از ۶ آهنگ برای کنترل باد استفاده می‌کند؟

آیا می‌دانستید در این بازی خوک‌ها جایگزین مرغ‌های انتقام‌جو می‌شوند؟

آیا می‌دانستید لینک می‌تواند در کل به ۴۹ جزیره سفر کند؟

۹۵- «ابر ماریو کهکشان ۲» / Super Mario Galaxy 2

این ابر ماریو یا سوپر ماریو کار دیگری جز مصور بودن و خلاق بودن بسیار زیاد نمی‌تواند انجام دهد! من بازی‌هایی را تجربه کردم که هر کدام حتی به‌اندازه‌ی یکی از کهکشان‌های این بازی جذاب نبودند. کهکشان‌هایی که آن‌قدر سریع وارد آنها می‌شوید و از زیبایی‌های آنها دهان‌تان باز می‌ماند که زمان کافی برای تجربه‌ی تمامی زیبایی‌هایشان پیدا نمی‌کنید، البته نینتندو توانسته تمامی این کارها را همزمان انجام بدهد و نگذارد شما لحظه‌ای نفس بکشید، در حالی که در زیبایی غرق شده‌اید.

مانند تمامی بازی‌های عالی ماریو، این ماریو نیز یک نکته‌ی جالب توجه دارد، ابر ماریو کهکشان ۲ پادزهری است بر نوعی بدبینی که بیشتر مواقع در صنعت محبوب ما قابل مشاهده و قابل شنیدن است؛ یادآوری بر اینکه این رسانه (صنعت بازی‌ها) می‌تواند خالق زیبایی و شگفتی باشد.

آیا می‌دانستیدها:

آیا می‌دانستید این بازی قرار بود که بسته‌ی الحاقی بازی قبلی باشد و با عنوان کهکشان ۱.۵ شناخته شود؟

آیا می‌دانستید می‌توانستید در تیتراژ پایانی بازی ماریو را به دیار باقی بشتابانید!؟

۹۴- «دانکی کانگ ۹۴» / Donkey Kong 94

این بازی ممکن است یکی از غافل‌گیر کننده‌ترین بازی‌هایی باشد که تاکنون ساخته شده است. بازی با مراحل اصلی و آشنای ۴ مرد علیه یک میمون شروع می‌شود و در ادامه به یک چیز کاملا جدید تبدیل می‌شود. بیش از ۹۷ مرحله فوق‌العاده اعتیادآور در سبک پازل و پلتفرمر، دانکی کانگ ۹۴ را به یکی از بهترین‌های کنسول Gameboy تبدیل می‌کند.

ماریو (ملقب به پرش من(!) یا Jumpman) هنوز هم تقریبا مثل گذشته می‌دود و می‌پرد، و قابلیت جدید و قابل توجهی پیدا کرد که در ماریو ۲ می‌توانست اشیا را بگیرد و آنها را بچرخاند. برخلاف دانکی کانگ کلاسیک، ۹۴ با مراحلی از پازل‌های چالش برانگیز پر شده است. موانع جدیدی در بازی تعریف می‌شوند تا به یقین برسید که بعد از به‌دست آوردن کلید هر مرحله و رفتن به مرحله‌ی بعدی، موانع جدید روبروی شما قرار خواهند گرفت.

مخاطب‌ها یواش‌یواش به فوق‌العاده غنی بودن دانکی کانگ ۹۴ پی بردند و هنوز هم این بازی یک اثر کلاسیک شناخته نشده محسوب می‌شود.

آیا می‌دانستید‌ها:

آیا می‌دانستید این بازی فقط در عنوان نام خود «دانکی کانگ» را یدک می‌کشید؟

آیا می‌دانستید اولین بازی ناب ساخته شده برای Gameboy که ویژگی‌های ناب خود را روی کنسول Super Gameboy نشان داد؟

آیا می‌دانستید بازی «ماریو علیه دانکی کانگ» ادامه‌ای بر این بازی بود که ۱۰ بعد منتشر شد و پنج بازی دیگر به‌عنوان ادامه‌ی آن ساخته شدند؟

۹۳- «ایکو» / Ico

ایکو ۱۶ سال پیش که برای کنسول پلی‌استیشن ۲ منتشر شد، خیلی‌ها را ترساند. بازی در کل روی یک شخصیت مونث متمرکز بود که در راه خود با پازل‌هایی روبرو می‌شد و توسط سایه‌های تاریکی تعقیب می‌شد که بدون لحظه‌ای درنگ به وی حمله می‌کردند. روی کاغذ، این ایده مانند بدترین اسکورت تاریخ به‌نظر می‌رسد، ولی روابط دختر سفیدپوش اسیر شده با پسرک شاخ‌دار انگیزه‌ی شما برای ادامه دادن بازی بود. اصلا آن دختر که بود؟ چرا اسیر شده بود؟ چرا اصلا باید فردی به این شیرینی را اسیر کنند؟ تمامی این سوالات بی‌پاسخ عجیب به‌نظر می‌رسیدند ولی انگیزه‌ی مخاطب بودند برای ادامه دادن بازی، حل کردن پازل‌ها و کشف محتوای بیشتری از داستان.

اولین باری که ایکو را بازی کردم، دیسک دموی آن بود که با یک مجله به‌دستم رسید. راستش تا آن زمان خیلی درباره‌ی بازی اطلاعاتی نداشتم، اما بعد از تجربه‌ی کوتاهی که از بازی داشتم همه چیز درباره‌ی آن برای‌ام جذاب شد. اگر خیلی سریع به انتشار بازی کامل برویم، تجربه‌ی کامل بازی افسار دل مرا در دست خود گرفت. من به رابطه‌ی بین دو شخصیت اصلی بازی اهمیت می‌دادم. یک خارجی و یک اسیر را تصور کنید که می‌خواهند از سرنوشتی که ورای کنترل آنهاست فرار کنند و این سرنوشت قدرتی بسیار منفی‌تر از اسکورت سایه‌های انسان‌مانند داشت.

۹۲- «دنیای سوپر ماریو ۲: جزیره یوشی» / Super Mario World 2: Yoshi’s Island

در دورانی که اچیومنت‌ها و تروفی‌ها انگیزه‌ی به کمال رساندن یک بازی و سپس پرت کردن آن به یک گوشه هستند، به کمال رسیدن و جستجو در بازی جزیره یوشی، پاداشی فراتر از یک اچیومنت داشت. برای پیدا کردن سکه‌های قرمز و گل‌ها که بیش از حد به‌خوبی پنهان شده‌اند، و به‌پایان رساندن یک مرحله با ۳۰ ستاره (مواردی که از ظاهرشان پیداست رسیدن به آنها تقریبا غیرممکن است)، می‌توانید به کمال یک مرحله برسید. اگر در هر مرحله‌ی هر دنیای بازی این کار را بتوانید انجام دهید، دو مرحله‌ی دیگر در هر ۶ دنیای بازی برای شما باز می‌شود؛ مرحله‌های آزاد شده‌ای که از قبلی‌ها سخت‌تر هستند!

ساعت‌های زیادی را برای ۱۰۰٪ کردن جزیره یوشی گذراندم و بازی را ذخیره کردم و همیشه کنار خودم نگه داشتم تا اینکه یک اتفاق ناخوشایند هنگام نقد یک بازی Super Nintendo افتاد و ذخیره بازی پاک شد. با این حال، باز هم از صفر شروع کردن بازی را دوست داشتم.

آیا می‌دانستید‌ها:

آیا می‌دانستید در مرحله‌ی «Touch Fuzzy Get Dizzy» افکت‌های دیوانه‌کننده و گیج‌کننده توسط چیپ Super FX2 خلق شده بودند؟

آیا می‌دانستید ۴۸ مرحله در جزیره یوشی وجود دارد؟ این تعداد مرحله نصف چیزی هستند که در Super Mario World در دسترس بود.

آیا می‌دانستید شخصیت‌ها و سبک طراحی هنری بازی در بازی Tetris Attack به نوع خاص خود بازسازی شدند؟

۹۱- «بتمن: تیمارستان آرکهام» / Batman Arkham Asylum

روی کاغذ، تیمارستان آرکهام یک ایده‌ی عالی بود و با اینکه تا حدی به ریشه‌ها وفادار نبود، ولی توانست دنیای جدید در دنیای DC خلق کند و با سیستم مبارزه‌ی تقریبا بی‌نقص، همه را شگفت‌زده کرد. تیمارستان آرکهام با مخلوط کردن عناصری از طراحی بازی های افسانه زلدا و «سوپر متروید» و دنیای «دی سی»، دنیای خاص خودش را خلق کرد.

سیستم مبارزه‌ی فوق‌العاده‌ی بازی بود که تبدیل به استانداردی مدرن در بازی‌های مبارزه‌ای تن به تن سه‌بعدی شد و در اصل داستان بازی بود که آن را به سطحی از ورای کیفیت یک بازی اقتباسی کامیکی برد. شاید داستان این بازی در آخر کمی از زنجیره‌ی اصلی منحرف شود، ولی داستان بازی سرشار از صحنه‌های فوق‌العاده ترسناک، لحظه‌های دیوانه‌وار به‌یادماندنی و یادآوری بسیار قوی بر اینکه هیچ‌کس بهتر از «مارک همیل» نمی‌تواند در نقش جوکر ظاهر شود.

تیمارستان آرکهام یک بازی ماجراجویی دلهره‌آور، تاریک و فوق‌العاده است روی هدفی خاص متمرکز شده و به‌بهترین نحو آن هدف را به سرانجام می‌رساند. خوب شد که به پدرم که عاشق بتمن است اصرار کردم تا این بازی را تجربه کند و او نیز بعد از سال‌ها فاصله از بازی ها، دوباره حسابی به دنیای بازی‌ها برگشت.

۹۰- «سیستم شاک ۲» / System Shock 2

این بازی در مخلوطی عجیب از یک تیراندازی، ماجراجویی کلاسیک و ترسناک بقا قرار دارد. دالان‌های از اکوی Von Braun و Rickenbacker همراه گریه‌های شبح‌های خیالی. عدم اعتماد، انحراف و فریب در بازی موج می‌زنند. مبارزات بی‌رحمانه و پازل‌های چالش‌برانگیز همراه دیالوگ‌های فوق‌العاده و اندکی لحظه‌های شاد. با اینکه تم بازی با نماد‌هایی فرهنگی چون بیگانه‌ها و Neuromancer طراحی شده، ولی فضا و کهکشان سیستم شاک ۲ خاص خودش است. یک موجودیت مرموز از مخلوطی زیستی/ فناوری در لبه‌ی عمیقی از فضا در انتظار اکتشاف شماست.

آیا می‌دانستیدها:

آیا می‌دانستید با شاهکاری از یک اکشن اول شخص، اکتشاف در فضا و دنبال کردن داستانی فوق‌العاده روبرو هستید؟

آیا می‌دانستید این بازی حالت یک پیش نویس از داستان‌های پیچیده «بایوشاک» را دارد؟

آیا می‌دانستید این بازی با مخلوط چند سبک، راه نقش آفرینی‌های اول شخص را به دنیای بازی‌ها باز کرد؟

۸۹- «ردپای اورگان» / The Orgen Trail

وقتی دبستانی بودم، آزمایشگاه‌های کامپیوتر (سایت) مدرسه پر بود از کامپیوترهای کوچک Apple بود و همه جا رنگ خاکستری مایل به سفید جعبه‌هایی همراه با نورهای چشمک زن که آینده‌ای شگفت‌انگیز و پر از رمز راز در تکنولوژی را نمایش می‌دادند می‌دیدید. از آنجاکه معلم‌های ما نمی‌داستند چه‌طور باید از آنها استفاده کنند، ما با آنها بنر‌های تبلیغاتی خرید درست می‌کردیم، کلمات +۱۸ تایپ می‌کردیم، سعی می‌کردیم با برنامه‌نویسی لوگو اشکالی طراحی کنیم و The Orgen Trail بازی می‌کردیم.

ما واقعا انتظار این را نداشتیم که بازی‌های آموزشی نیز سرگرم‌کننده باشند، ولی ردپای اورگان عنوانی بود حسابی در زمینه بازی‌های آموزشی پیشرفت داشت و روند یادگیری را میان مکانیک‌های گیم‌پلی سرگرم‌کننده‌اش پنهان کرده بود. من با این بازی اقتصاد را بیشتر از زمانی‌که کلاس سوم بودم یاد گرفتم و در کل بازی دارای ۹ کلاس مطالعات اجتماعی است. همه چیز در بازی درباره‌ی ریسک و پاداش، نقشه و مذاکره بود که اگر خوب بازی نمی‌کردم و می‌باختم، می‌دانستم تقصیر خودم بوده است. اورگان به ما تاریخ آموخت و به ما اجازه داد تا بازی آموزشی بازی کنیم، لذت ببریم و از اشتباهات خودمان درس بگیریم؛ هم‌چنین این بازی به ما آموخت که یک اثر چقدر می‌تواند کمیاب و نادر باشد.

آیا می‌دانستید‌ها:

آیا می‌دانستید که این بازی تنها به‌عنوان یکی از دروس کلاس هشتم در سال ۱۹۷۱ میلادی ساخته شد؟

آیا می‌دانستید که این بازی محصول نمونه آموزشی در MECC در دهه‌ی هشتاد میلادی شد؟

آیا می‌دانستید که این بازی بیش از ۴۰ سال عمر کرد و روی تمامی پلتفرم‌ها من جمله موبایل‌های امروزی نیز منتشر شد تا در سال ۱۹۸۵ میلادی، نسخه‌ی ارتقا یافته گرافیکی آن برای Apple II منتشر شد.

۸۸- «شهر گناه» / GTA: Vice City

به‌عنوان دومین بازی سه‌بعدی در مجموعه GTA منتشر شد و اثر به‌سزایی در شکل‌گیری نسخه‌ی سوم مجموعه نیز داشت. این قسمت از مجموعه بازی در جلوه‌ای از شهر«میامی» دنبال می‌شد که در آن خشونت، فساد و دیگر موارد مربوطه وقتی اسم‌هایی چون گنگستر، ماشین‌های آن‌چنانی و کوه مواد مخدر را می‌شنویم از ذهن‌مان عبور می‌کنند.

خون جاری در رگ‌های شهر گناه از جنس موراد فرهنگی چون Scarface و Miami Vice بوده و شهر گناه تمامی موارد روبرو را شامل می‌شد: شخصیت‌های قهرمان و حماسه آفرین (!)، شخصیت اصلی یا قهرمانی ژنده‌پوش که امپراطوری خود را بر خون، عرق و فساد بیشتر بنا می‌کند و در ضمن ساحل نیز داریم! شهر گناه روی این مفاهیم گنجانده شده‌ی متعلق به دهه ۸۰ میلادی در خود تکیه می‌کرد، اگر که گیم‌پلی بازی خسته‌کننده یا مشکل‌دار می‌شد؛ هر چند موسیقی فوق‌العاده بازی کافی است تا به تحسین آن بپردازید. شهر گناه اثری همیشه زنده، عالی و جذابی است که به خودی خود براساس دهه‌ای از تاریخ ساخته شده که هیچ‌وقت نمی‌میرد.

آیا می‌دانستید‌ها:

آیا می‌دانستید اگر در این بازی با اسنایپر به ماه شلیک کنید، اندازه‌ی آن تغییر می‌کند؟

آیا می‌دانستید این بازی اولین بازی در مجموعه GTA است که شخصیت اصلی آن قابلیت صحبت کردن دارد؟

آیا می‌دانستید که «راک‌استار» فقط یک ماه بعد از انتشار سومین GTA شروع به‌ساخت این بازی کرد؟ (براساس گفته‌های نویسنده و تهیه‌کننده بازی «لزلو جونز»)

۸۷- «سیم‌سیتی ۲۰۰۰» / SimCity 2000

این بازی را در زمان انتشار برای ساعت‌ها بازی می‌کردم و خود روی زندگی من تاثیر به‌سزایی گذاشته است. من عاشق طراحی، عاشق نظم و چیدمان و عاشق وابستگی موراد به هم بودم. شما می‌توانستید شهر خودتان را به هر شکلی که دوست دارید بسازید؛ البته یادتان باشد تمامی مهارت‌هها برای راضی نگه داشتن شهروندان خود را داشته باشید و به آنها خدمات‌رسانی کنید تا مبادا از شهرتان کوچ کنند.

من در آن سال‌ها کالج می‌رفتم و مخاطب سرسخت بازی‌های سیم‌سیتی، XCOM و «تمدن» بودم. هنوز رشته‌ای انتخاب نکرده بودم و تصمیم نگرفته بودم که می‌خواهم در آینده چه‌کار کنم. تمدن دوست داشتم و فکر کردم که پروفسور تاریخ بشوم؟ XCOM دوست داشتم و فکر کردم که آیا می‌شود شکارچی بیگانه‌ها بشوم؟ چقدر دست‌مزد چنین کاری است؟ سیم‌سیتی چه‌طور!؟ شغلی با نام نقشه‌نویسی شهری داریم؟ اصلا دبیر ویراستارهای IGN شوم چه‌طور است؟ به هر حال، در نهایت رشته‌ی جغرافی با تمرکز برنقشه‌نویسی شهری را برگزیدم (تمامی وقایع توصیف شده براساس داستانی واقعی هستند!).

پس به‌خاطر سیم‌سیتی بود که رشته‌ی تحصیلی‌ام را انتخاب کردم و در نهایت نویسنده‌ی بازی‌های ویدیویی نیز شدم و باید بگویم که سیم‌سیتی ۲۰۰۰ یکی از تاثیرگذارترین بازی‌های بود که تجربه‌اش کردم.

آیا می‌دانستیدها:

آیا می دانستید اگر به تایپ کردن کلماتی چون Damn، Darn و Heck بپردازید، مناطق اقامتی شهر شما به کلیسا تبدیل می‌شوند!؟

آیا می‌دانستید اگر یک کتابخانه بسازید، می‌توانید مقاله‌ی کوتاهی درباره‌ی طبیعت زندگی شهری نوشته‌ی Neil Gaiman را با عنوان Ruminate پیدا کنید و بخوانید؟ فقط بعد از ساخت کتابخانه روی آن کلیک کنید، گزینه‌ی Ruminate را انتخاب کنید.

آیا می‌دانستید که SimCopter در بازی به شما اجازه می‌دهد که وارد شهرهایی که ساخته‌اید بشوید و با Maxis دور آنها پرواز کنید؟

۸۶- «مشت بزن!! اثر «مایک تایسون» / Mike Tyson’s Punch-Out!!

زمان انتشار این بازی، من آن را نادیده گرفتم چون در سبک ورزشی/ بوکس دنبال می‌شد، اما ای کاش نادیده‌اش نمی‌گرفتم. مشت بزن!! مخلوطی از اکشن، پازل و گیم‌پلی ریتمیک است و در اصل هیچ سنخیتی با بوکس ندارد. بازی حالت گرافیکی خاص و خنده‌داری نیز دارد که با چیپ خاصی که در آن به‌کار گرفته شد خلق شد. در این بازی به‌حدی به شکست دادن Piston Honda دوم  و Bald Bull با TKO افتخار می‌کنم که به قابلیت از پا درآوردن سرسخت‌ترین بوکسر‌ها در چند ثانیه.

آیا می‌دانستید‌ها:

آیا می‌دانستید Soda Popinski در نسخه آرکید بازی Vodka Drunkenski نام داشت؟

۸۵- XCOM: UFO Defense

جادوی این بازی در نمایش دادن حمله‌ی بیگانه‌ها به زمین و وظیفه‌ی دفاع از زمین است که این امر را طوری در چشم‌های مخاطب فرو می‌کند، انگار که با دفاع از زمین و شرکت در جنگی بزرگ به این شکل، می‌خواهید انتقامی خانوادگی را به سرانجام برسانید؛ در ضمن این شخصی کردن مساله حمله بیگانگان با گرافیک تاریخ انقضا گذشته، ولی باورپذیر و منویی کتاب مانند مهمان مخاطب‌ها بود. در بازی همه چیز تقریبا به تصمیمات و اعمال شما بستگی دارد: پایگاه‌های خود را در چه مکان‌هایی بنا می‌کنید، کدام فناوری بیگانه را مورد تحقیق قرار می‌دهید و اینکه تصمیم می‌گیرید سرباز‌های شما در آخرین لحظات چه کار کنند (اسلحه‌شان را پر کنند، سینه خیز بروند یا از فاصله‌ای دور بیگانگان را با خاک هم‌خواب کنند). اگر به‌درستی انتخاب کنید و پیشروی، تیم شکارچی‌های بیگانه‌های شما از حیث اسلحه‌های پیشرفته، زره و نقشه‌ی تاکتیکی جنگ ارتقا پیدا می‌کند؛ اگر هم بدون فکر و به‌درستی انتخاب نکنید، می‌توان که همه‌ی افرادتان می‌توانند کشته شوند یا حتی بدتر، به زامبی‌هایی تبدیل شوند که برای قوی‌تر شدن دشمنان فضایی شما، Chryssalids، استفاده می‌شوند.

اگر به‌درستی و فکر شده پیش بروید، تمامی سربازان خود را به‌مانند خانواده و دوستان خود نامگذاری کرده‌اید، و در این صورت در مبارزات و رخداد حوادث غیرقابل کنترل، زمانی‌که سربازان خود را از دست می دهید فقط مجموعه‌ای از سلاح‌های کشتار جمعی بی‌هویت را از دست نخواهید داد. از آنجاکه بازی همیشه نقشه‌های اتفاقی انتخاب می‌کند، شما نمی‌توانید کاملا حدس بزنید چه چیزی در انتظار شما خواهد بود. این غیرقابل پیش‌بینی بودن جنگ علیه بیگانه‌های فوق پیشرفته، باعث می‌شود بعد از برنده شدن و دریافت پاداش‌ها حسابی سرحال بیایید؛ البته اگر ببازید نیز حسابی حال‌تان خراب می‌شود.

۸۴- «کانترا» / Contra

با من تکرار کنید:« بالا، بالا، پایین، پایین، چپ، راست، چپ، راست، B، A، Start». یکی از نمادین‌ترین رازهای تاریخ بازی‌های ویدیویی در اصل مناجاتی است برای تمامی بچه‌هایی که با داستان «بیل» و «لنس» همراه می‌شوند تا شاهین سرخ یا Red Falcon شکست دهند. یک مخاطب کارکشته می‌تواند کانترا را در یک روز به‌پایان برساند، ولی این بازی با ۳۰ جانی که به شما می‌داد به‌صورت غیرمستقیم به شما می‌فهماند که راه چالش برانگیزی با چاشنی بیگانه‌هیا متجاوز روبروی شما خواهد بود. کانترا از آن معدود بازی‌عای دونفره هشت بیتی است که نفر دوم مانند یک سربار سنگینی کند و پیشروی شما را کُند کند. در راه شما اسلحه‌های زیادی در دسترس قرار می‌گیرند و با توجه به حجم دشمن‌ها، کمک یک دوست در موقعیت‌های بسیاری می تواند مفید واقع شود. اگر دوست شما نمی‌توانست در برابر آبشاری از بیگانگان مقاومت کند، خیلی راحت می‌توانید مهارت‌های او را پرورش دهید و یک گلوله برای شتاباندن او به دیار باقی تلف کنید!

آیا می‌دانستیدها:

آیا می‌دانستید این بازی بود که بر شهرت شرکت «کونامی» افزود؟

۸۳- «فال اوت ۲» / Fallout 2

وقتی که دومین فال اوت را شروع می‌کنید، فقط یک لنگ پوشیده‌اید و چیزی جز یک نیزه ندارید. روندی که در بازی پیش می‌گیرید بسیار جالب است چون دیگر نمی‌توانید چیزی که به آن تبدیل شده‌اید را با آن انسان اولیه در آغاز مقایسه کنید و از این نظر، فال اوت پیشرفت در بازی را به‌خوبی پیاده‌سازی کرده؛ چیزی که در هر اثری یافت نمی‌شود. جستجو و گردش در دنیایی پساآخرالزمانی که مملو از دزدها و موجودات جهش یافته است، موسیقی که به‌خوبی روی اتمسفر دنیای بازی نشسته، ماموریت‌هایی که به‌خوبی نوشته شده‌اند و هنرپیشگی صداپیشه‌ها همگی دست به دست هم دادند که مخاطب بتواند به‌خوبی با این دنیا ارتباط برقرار کند و آن را تجربه‌ای کاملا شخصی قلمداد کند؛ بدون توجه به اینکه دید شخصیت اصلی سوم شخص است.

این بازی، عنوانی است که باید آن را دوباره و دوباره تجربه کنید تا به انعطاف‌پذیری و آزاد بودن آن پی ببرید. من چندین بار بازی را دوباره تجربه کردم و به این پی بردم که یک شخصیت چگونه از راه‌های مختلفی می‌تواند بازی را پیش ببرد و با مهارت‌هایی متفاوت راه خود را ادامه دهد؛ از کشتن غول آخر با مخفی‌کاری تا اینکه یک شخصیت فقط با صحبت کردن و قانع کردن افراد در راه خود را پیش می‌برد. به‌علاوه‌ی راه‌های مختلف و متنوع پیشروی در بازی، شما هیچ‌وقت نمی‌دانستید که چه زمانی با رویدادهایی اتفاقی روبرو می‌شوید که آیتم‌های کاملا متفاوتی برای شما آزاد می‌شد. فال اوت ۲ به مراتب شما را غافل‌گیر می‌کند.

۸۲- «شیطان مقیم ۲» / Resident Evil 2

شیطان مقیم ۲ همیشه در قلب من جای خواهد داشت. از داستان توطئه‌های رازآلود، جاسوسی یک شرکت مرموز و یک شهر در دامنه‌ی کوه مملو از جسد‌های متحرک و هیولاهای جهش یافته چه انتظاری جز یک شاهکار در سبک ترس و بقا می‌توان داشت؟ در ضمن این شاهکار دو قهرمان دارد که به‌صورت هم‌زمان داستان‌های خاص خود را دنبال می‌کنند و شما یواش‌یواش بیشتر درباره‌ی معماها و چالش‌های ذهنی داستان بازی اطلاعات کسب می‌کنید و لحظه‌هایی می‌رسد که با خود می‌گویید:«آهاان! که این‌طور…!».

از گیم‌پلی چنین اثری چه انتظاری می‌توان داشت؟ در شهر «راکون»، هر گلوله مساله‌ای بر مرگ و زندگی بود؛ مخصوصا زمانی‌که «آقای اکس» شما را در گوشه‌ای گیر انداخته بود و مرگ شما را فرا می‌خواند؛ البته هیولاهای فاضلاب‌های شهر نیز در این بازی مفهومی فراتر از افسانه‌های محلی داشتند! تمامی این توصیفات باعث خلق تجربه‌ای شدند که ورود به آن بسیار هیجان‌انگیز و اضطراب‌آور بود و فتح کردن آن نیز یک رهایی بزرگ و لذت‌بخش.

آیا می‌دانستید‌ها:

آیا می‌دانستید شیطان مقیم ۲ دوبار پروژه‌ی ساخت خود را از سر گرفت و در اصل روند ساخت اولیه لغو شد و پروژه از نو آغاز شد؟

آیا می‌دانستید در این بازی فقط ۷ زامبی به‌صورت هم‌زمان می‌توانند در صفحه روبروی شما حضور پیدا کنند؟

آیا می‌دانستید تبلیغات لایو-اکشن (سینمایی) بازی توسط نویسنده‌ی سبک ترسناک «جورج رومرو» کارگردانی شد؟

۸۱- «راز جزیره‌ی میمون» / The Secret of Monkey island

سبک کمدی کلا جایی در میان بازی‌های ویدیویی نداشت تا اینکه جزیره میمون سر از لاک خود درآورد، جایی که دزد دریایی که برای سر وی جایزه گذاشتند، با نام Guybrush Threepwood هنرنمایی کرد و در مقابل وی نیز دزد دریایی شیطان صفتی با نام LeChuck وجود داشت. ماجراجویی اشاره و کلیکی وی با شلوار نصفه و شمشیری خاص نه تنها سرگرم‌کننده بود، بلکه دارای شخصیت‌های فوق‌العاده چون Stan نیز بود! یک ماجرای رنگارنگ همراه موسیقی به‌یاد ماندنی و حس دزدان دریایی کاراییبی. این بازی همانند همان ۲۵ سال پیش که منتشر شد، تازه و ناب مانده است.

آیا می‌دانستیدها:

آیا می‌دانستید اولین جزیره میمون روی Amiga منتشر شد؟

آیا می‌دانستید اسم قهرمان داستان بازی از ابزار پشت صحنه‌ی ساخت آن الهام گرفته شده بود؟

آیا می‌دانستید در نسخه‌ی بازسازی شده با گرافیک بهتر که در سال ۱۳۸۷ شمسی منتشر شد، می‌توانستید هر زمانی که مایل بودید گرافیک بازی را به حالت کلاسیک آن برگردانید؟

۸۰- «فاینال فانتزی ۷» / Final Fantasy VII

اولین بازی که فاینال فانتزی ۷ را تجربه کردم فقط ۸ سالم بود و از پیچیدگی‌های آن هیچ اطلاعی نداشتم. بعد از تجربه‌ای کوتاه بازی را کنار گذاشتم و قسم خوردم که دیگر هیچ‌وقت سمت این بازی ضعیف و این مجموعه بازی احمقانه نروم!

پنج سال بعد و بعد از تمام کردن دهمین و یازدهمین فاینال فانتزی، قانع شدم تا دوباره نسخه‌ی هفتم را امتحان کنم. هر چند که خیلی مانند دیگر مخاطبین با این بازی رابطه‌ی نوستالژی ندارم، ولی واضح است که هفتمین فاینال فانتزی، بازی مهمی برای رسانه‌ی بازی‌های ویدیویی بود. همین بازی بود که نشان داد بازی‌ها چقدر می‌توانند داستان پرداخته شده‌ای داشته باشند و شخصیت‌های را معرفی کنند که تاکنون نیز از شخصیت‌های محبوب مردم هستند.

اگر بخواهم کمی شخصی‌تر صحبت کنم، این بازی باعث شد تا فاینال فانتزی به‌عنوان مجموعه بازی مورد علاقه‌ی من دربیاید؛ و باعث شد تا بتوانم درباره‌ی سرگرمی خودم در اوقات فراغتم، به‌راحتی و با شادی با پدر و مادر و دوستانم صحبت کنم.

آیا می‌دانستیدها:

آیا می‌دانستید که ساخت این بازی ۲۲ سال پیش آغاز شد؟

آیا می‌دانستید که قرار بود این بازی در اصل برای کنسول SNES منتشر شود و سپس N64، تا اینکه نهایتا روی کنسول پلی‌استیشن۱ منتشر شد؟

آیا می‌دانستید که این بازی تبلیغات بسیار گسترده مخصوص خود را داشت که در سینما و تلویزیون پخش می‌شد؟



هر گونه کپی برداری پیگرد قانونی شدیدی دارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ehsan ehsan ahmadi

100بازی برتر جهان

۱۰۰ بازی برتر تاریخ

توسط در8 ماه پیش
 

چیزی که ما را دور هم جمع کرده و باعث می‌شود به‌صورت مرتب دنیای بازی را در مرورگر خود باز کنیم، صنعت بازی‌های ویدیویی یا خیلی ساده‌تر، بازی‌ها هستند. همه‌ی ما عاشق بازی‌ها هستیم، از «زلدا» گرفته تا «فرقه‌ی اساسین»، همه و همه دنیاهایی سرشار از زیبایی و راز‌‌هایی هستند که در ذهن و دل‌های ما حک شده است. اما اگر بخواهیم میان تمامی این بازی‌هایی که عاشق آنها هستیم، ۱۰۰ بازی برتر را انتخاب و رتبه‌بندی کنیم، باید از کدام بازی شروع کنیم و با کدام بازی تمام؟ کدام بازی از زمان انتشار خود جلوتر بود و چیزی جدید به صنعت محبوب‌مان اضافه کرد؟ در لیست ۱۰۰تایی بازی‌های برتر که برای شما تهیه کرده‌ایم، به آثاری هنری پرداخته‌ایم، با در نظر گرفتن اینکه آن آثار در زمان خود چه شاهکار‌هایی بوده‌اند و تاکیدی بر قدیمی یا جدید بودن آنها نداشتیم.

مواردی که قبل از خواندن این لیست باید در نظر بگیرید:

  • این لیست کاملا توسط سایت IGN منتشر شده و دنیای بازی فقط این لیست را به فارسی برگردانده است. بیشتر متن‌های متعلق به هر بازی توسط نویسنده‌ی IGN نوشته شده و برگرداننده نظر شخصی آن نویسنده را به فارسی برگردانده است.
  • تمامی بازی‌ها بر تمامی پلتفرم‌ها اگر قبل از یازدهم خرداد ماه سال ۱۳۹۴ شمسی منتشر شده‌ باشند، امکان جایگذاری در این لیست را داشته‌اند.
  • هیچ فرقی روی نسخه‌های مختلف یک بازی روی پلتفرم‌های مختلف گذاشته نشده است.
  • همه‌ی بازی‌های این لیست می‌بایست یک بازی کامل و مستقل باشند تا در لیست جای بگیرند و نسخه‌های قابل حمل یا باندل‌ها را در لیست جای ندادیم (با عرض معذرت خدمت Super Mario All Stars)

خیلی خوب، دیگر وقتش رسیده تا از صدمین بازی شروع کنیم تا به اولین آنها برسیم. با ۱۰۰ بازی برتر تاریخ همراه دنیای بازی باشید.

 

برگردانندگان: تارخ ترهنده، سورنا رضایی، میلاد تیرداد، علی فتح‌آبادی، صادق شجاعی‌فرد و پارسا پژوهنده

۱۰۰- «مردگان متحرک: فصل اول» / The Walking Dead: Season One

اولین فصل از مردگان متحرک «تل‌تیل» را بازی کردم و اولین کاری که میخواستم بعد از پایان این بازی بکنم، صحبت کردن درباره‌ی بازی و احساساتی که مرا درگیر آنها کرد بود، پس اولین کاری که کردم این بود که رفتم و به Greg، ویراستار IGN، درباره‌ی بازی توضیح دادم تا برود آن را بازی کند. روز بعد که او بازی را تمام کرد آمد و به من گفت:« با بازی گریه کردی.» کاملا واضح بود که این جمله‌ی او یک سوال نبود. من و «گرگ» همیشه با هم درباره‌ی بازی‌های فوق‌العاده‌ای چون Metal Gear Solid و Personna حرف میزنیم، خیلی هیجان زده می‌شویم طوری که گاهی نمی‌فهمیم چقدر داریم هنگام صحبت بلند بلند حرف می‌زنیم و حرکت می‌کنیم. نزدیک به یک ساعت با هم درباره‌ی مردگان متحرک صحبت کردیم و انگار که این یک ساعت را داشتیم در قبرستانی سپری می‌کردیم. با هم درباره‌ی داستان «لی» و «کلمنتاین» صحبت می‌کردیم که داستان آنها چقدر بی‌رحم و فوق‌العاده بود. ما طوری با شخصیت‌های ساخت تل‌تیل ارتباط برقرار کردیم که هیچ‌وقت این‌قدر با شخصیت‌های ساخت خود «رابرت کرکمن» ارتباط برقرار نکردیم.

مخاطبان معمولا درباره‌ی این بازی به‌عنوان یک شاهکار صحبت نمی‌کنند و آن‌قدری که باید به آنها بها دهند، بها نمی‌دهند. این بازی دارای معماهای بسیار خوبی میان صحنه‌های دراماتیک و انتخاب دیالوگ‌های خود دارد، اما این موارد در بازی میان تصمیم‌گیری‌های حیاتی و محافظت از دوستان خود گم می‌شوند و مخاطب کم‌تر متوجه آنها می‌شود. مردگان متحرک تل‌تیل با داستانی فوق‌العاده ثابت کرد که سبک ماجراجویی و درام تعاملی می‌توانند به‌بهترین شکل خود ظاهر شوند و پا را همیشه فراتر از گذشته‌ی خود بگذارند.

این بازی می‌تواند کاری با شما بکند که قبل از شرح دادن جزییات داستان، طوری همکار خود را برای هم‌دردی در آغوش بگیرید که انگار هر دوی شما کاملا در آن دنیای بی‌رحم زندگی کرده‌اید.

آیا می‌دانستید‌ها:

آیا می‌دانستید که «گلن» از کامیک‌ها و سریال در بازی حضوری کوتاه داشت؟

آیا می‌دانستید  این بازی اول بازی دارم تل‌تیل بعد از سال‌ها ماجراجویی/ کمدی ساختن بود؟

آیا می‌دانستید «گری ویتا»، نویسنده «جنگ ستارگان»، نویسندگی چهارمین قسمت این بازی را برعهده داشت؟

۹۹- «جنگ‌های پیشرفته» / Advance Wars

نگذارید ظاهر شاد بازی شما را گول بزند، زیرا Advance Wars یکی از بهترین بازی‌های اکشن تاکتیکی/ نوبتی است که تاکنون ساخته شده. تعادل واحد‌های جنگی در بازی عالی بود، بخش تک‌نفره‌ی بسیار غنی داشت. Advance Wars دارای جزییات بسیار زیاد و فوق‌العاده‌ای است که آن را هنوز هم برای تجربه‌ای دو یا چندباره، بعد از یک دهه لذت بخش نگه داشته است. اما می‌دانید چه چیزی از جزییات فوق‌العاده بازی بهتر بود؟ فعال کردن یک CO در بازی که صحنه‌های بسیار هیجان‌انگیزی خلق می‌کرد: فریاد موسیقی خاص، انفجار نیروهای دشمن و عبور از سنگر دشمن.

من یکی از طرفداران دیوانه‌ی این بازی بودم و برای ۱۴ سایتی برای طرفداران این بازی را ساخته بودم و اداره می‌کردم؛ هر چند که این اثر بیش از این لیاقت دارد.

آیا می‌دانستیدها:

آیا می‌دانستید این بازی یکی از اولین بازی‌های مجموعه Nintendo Wars بوده که قرار بود برای اولین بار در آمریکا منتشر شوند؟

آیا می‌دانستید که بازی دارای چندین راه مختلف برای پیشروی و دارای ماموریت‌های مخفی بود؟

آیا می‌دانستید IGN به این بازی از ۱۰ نمره‌ی ۹.۹ داده؟

۹۸- «تاریکی مطلق» / The Perfect Dark

ادامه‌ی بازی معروف GoldenEye روی کنسول N64 خودش به یک بازی تیراندازی یا اکشن محبوب دیگر مبدل شد. بازی مورد نظر ما لایسنس نام James Bond را از دست داد، ولی سلاح‌های بیشتر، حالت‌های بیشتر و حتی گزینه‌های بیشتری در بخش چندنفره‌ی بازی اضافه شد که حتی می‌توان آنها را هم سطح با استانداردهای امروزی دانست.

همه‌ی مخاطب‌ها یک داستان خوب از مجموعه «جیمز باند» را دوست دارند، ولی وقتی که Rare لایسنس را از دست داد توانست آزادی عملی به‌دست بیارد تا بازی خود را بهتر از پیش کند. تاریکی مطلق ما را با بیگانه‌ای کبه گنده با نام «الویس» آشنا کرد که لپ تاپی داشت که می‌شد از آن به‌عنوان اسلحه نیز استفاده کرد، و کامپیوتری به ما معرفی کرد که دو چشم درخشان بزرگ داشت و ما را به درون یک ابر اسلحه راهنمایی می‌کرد. شاید داستان بازی احمقانه به‌نظر برسد، ولی تاریکی مطلق از همین داستان خود به خوبی بهره می‌برد. بخش چندنفره‌ی بازی روی N64 یکی از بهترین‌های زمان خودش بود. بخش چندنفره دارای هزاران نقشه بود و آزادی عمل بالا در شخصی‌سازی شخصیت، اسلحه‌ها و حتی دشمن‌ها نیز یکی دیگر از ویژگی‌های این بخش از بازی بود. فقط اگر می‌خواهید این اثر را تجربه کنید، حواستان باشد که درجه سختی بازی را روی Dark Bot نگذارید که روزگارتان تیره خواهد شد!

آیا می‌دانستیدها:

آیا می‌دانستید محتوا و موارد بخش چندنفره بازی جلوتر از زمان خود بودند؟

آیا می‌دانستید هر مرحله از بخش چندنفره دارای یک پنیر مخفی شده در خود است؟

آیا می‌دانستید ناشر بازی نینتندو بوده و بازی روی N64 منتشر شد؟

۹۷- «گالاگا» / Galaga

گالاگا تجربه‌ای بود که مرا به اهمیت و ارزش تمرکز و آرامش نزدیک کرد. در این بازی بهشتی از شادی با المان‌های آرکید/ اکشن هیجان انگیز ساخته شده که با انواع دشمن‌های فوق‌العاده قوی، مراحل اضافی، مبارزان دزیده شده و تجارب نزدیک (حین) مرگ (Near Death Experience) انتظار شما را می‌کشد. من به مدت ۴۰ دقیقه بازی می‌کردم و در نهایت انگار که فقط ۵ دقیقه مشغول بازی بودم؛ حتی یک‌بار هم نزدیک بود پرواز مهمی را از دست بدهم زیرا نمی‌خواستم Galaga Streak را در بازی از دست بدهم و در فرودگاهی آرکید منتظر بمانم.

برای بهترین تجربه از گالاگا باید حتما آن را روی دستگاه آرکید بازی کنید، زیرا رازی نهفته در دو اهرم و دکمه‌ی قرمز شلیک وجود دارد. جادویی در افکت‌های صدا و موسیقی‌های کوتاهی که در اسپیکر‌های یک جعبه‌ی بزرگ پخش می‌شوند وجود دارد، و جادویی در گرافیک پیکسلی و کنترل بازی با ابزار ساده و خاص روی دستگاه وجود دارد که همگی باعث می‌شوند کامل‌ترین و افضل تجربه‌ی بازی با دستگاه آرکید باشد.

نمی‌دانم اگر بازی‌های تیراندازی عمودی بعد از گالاگا بهتر شدند یا نه، ولی می‌ دانم که بازی‌هایی چون Space Invaders و Galaxian که قبل از گالاگا به بازار آمدند، به‌خوبی و به‌روانی گالاگا نبودند. گالاگا از ابریشم خالص برنامه‌نویسی شده! کنترل پیکسلی دقیق و فوق‌العاده همراه تعادلی بی‌نقص این بازی را به یک پیشرو در نوع خود مبدل کرد که قسمتی از DNA تمامی بازی‌های مشابه خودش شد که در آینده نیز مخاطب‌ها چه روی کنسول و چه با دستگاه آرکید از آنها لذت می‌بردند.

آیا می‌دانستید‌ها:

آیا می‌دانستید که این بازی در اصل ادامه‌ای بر Galaxian ساخته‌ی Namco بود؟

آیا می‌دانستید که هیچ‌وقت نباید در گوشه‌های صفحه بازی استراحت یا عقب‌نشینی کنید؟ زیرا کمی بعد نابود خواهید شد!

۹۶- «افسانه زلدا: ارمغان‌آور باد» / The Legend of Zelda: The Wind Waker

این قسم از مجموعه افسانه زلدا که الان می‌خواهیم درباره‌ی آن صحبت کنیم، لذتی است که می‌توانید آن را با حواس پنج‌گانه‌ی خود بچشید: موسیقی بازی شاد و خاطره‌انگیز است و طراحی هنری سل-شید بازی چهره‌ای جدید از تمدنی قدیمی چون Hyrule را به تصویر می‌کشد. پیدا کردن ایستراگ‌هایی در بازی که به نسخه‌ی پیشین آن یعنی Orcania of Time مربوط است و بازگشت‌های به گذشته در این بازی، اصلا بدین معنی نیست که Wind Waker زیر سایه‌ی وارث خود قرار می‌گیرد. تجربه‌ی این بازی بسیار لذت‌بخش زیراکه این‌بار «لینک» به‌جای کنترل زمان، باد را کنترل می‌کند. این بازی بسیار علاوه بر مصور بودن شخصیت‌ها و داستانش، در بخش مبارزه نیز مصور است. بیشتر مواقع غول‌های بازی با آیتم‌های خطرناک لینک از پا در می‌آیند؛ هر چند که برداشتن آیتم‌های مختلف هنگام جستجوی «دژ متروک»  مشکل بود. ارمغان‌آور باد به مخاطب قابلیت تصور و خیال‌پردازی، حس خلاقیت و شیطنت می‌دهد زیرا که لینک در بازی با دزدان دریایی سفر می‌کند؛ موضوعی که در دیگر بازی‌های مشابه زیاد یافت نمی‌شود.

آیا می‌دانستیدها:

آیا می‌دانستید لینک کلا از ۶ آهنگ برای کنترل باد استفاده می‌کند؟

آیا می‌دانستید در این بازی خوک‌ها جایگزین مرغ‌های انتقام‌جو می‌شوند؟

آیا می‌دانستید لینک می‌تواند در کل به ۴۹ جزیره سفر کند؟

۹۵- «ابر ماریو کهکشان ۲» / Super Mario Galaxy 2

این ابر ماریو یا سوپر ماریو کار دیگری جز مصور بودن و خلاق بودن بسیار زیاد نمی‌تواند انجام دهد! من بازی‌هایی را تجربه کردم که هر کدام حتی به‌اندازه‌ی یکی از کهکشان‌های این بازی جذاب نبودند. کهکشان‌هایی که آن‌قدر سریع وارد آنها می‌شوید و از زیبایی‌های آنها دهان‌تان باز می‌ماند که زمان کافی برای تجربه‌ی تمامی زیبایی‌هایشان پیدا نمی‌کنید، البته نینتندو توانسته تمامی این کارها را همزمان انجام بدهد و نگذارد شما لحظه‌ای نفس بکشید، در حالی که در زیبایی غرق شده‌اید.

مانند تمامی بازی‌های عالی ماریو، این ماریو نیز یک نکته‌ی جالب توجه دارد، ابر ماریو کهکشان ۲ پادزهری است بر نوعی بدبینی که بیشتر مواقع در صنعت محبوب ما قابل مشاهده و قابل شنیدن است؛ یادآوری بر اینکه این رسانه (صنعت بازی‌ها) می‌تواند خالق زیبایی و شگفتی باشد.

آیا می‌دانستیدها:

آیا می‌دانستید این بازی قرار بود که بسته‌ی الحاقی بازی قبلی باشد و با عنوان کهکشان ۱.۵ شناخته شود؟

آیا می‌دانستید می‌توانستید در تیتراژ پایانی بازی ماریو را به دیار باقی بشتابانید!؟

۹۴- «دانکی کانگ ۹۴» / Donkey Kong 94

این بازی ممکن است یکی از غافل‌گیر کننده‌ترین بازی‌هایی باشد که تاکنون ساخته شده است. بازی با مراحل اصلی و آشنای ۴ مرد علیه یک میمون شروع می‌شود و در ادامه به یک چیز کاملا جدید تبدیل می‌شود. بیش از ۹۷ مرحله فوق‌العاده اعتیادآور در سبک پازل و پلتفرمر، دانکی کانگ ۹۴ را به یکی از بهترین‌های کنسول Gameboy تبدیل می‌کند.

ماریو (ملقب به پرش من(!) یا Jumpman) هنوز هم تقریبا مثل گذشته می‌دود و می‌پرد، و قابلیت جدید و قابل توجهی پیدا کرد که در ماریو ۲ می‌توانست اشیا را بگیرد و آنها را بچرخاند. برخلاف دانکی کانگ کلاسیک، ۹۴ با مراحلی از پازل‌های چالش برانگیز پر شده است. موانع جدیدی در بازی تعریف می‌شوند تا به یقین برسید که بعد از به‌دست آوردن کلید هر مرحله و رفتن به مرحله‌ی بعدی، موانع جدید روبروی شما قرار خواهند گرفت.

مخاطب‌ها یواش‌یواش به فوق‌العاده غنی بودن دانکی کانگ ۹۴ پی بردند و هنوز هم این بازی یک اثر کلاسیک شناخته نشده محسوب می‌شود.

آیا می‌دانستید‌ها:

آیا می‌دانستید این بازی فقط در عنوان نام خود «دانکی کانگ» را یدک می‌کشید؟

آیا می‌دانستید اولین بازی ناب ساخته شده برای Gameboy که ویژگی‌های ناب خود را روی کنسول Super Gameboy نشان داد؟

آیا می‌دانستید بازی «ماریو علیه دانکی کانگ» ادامه‌ای بر این بازی بود که ۱۰ بعد منتشر شد و پنج بازی دیگر به‌عنوان ادامه‌ی آن ساخته شدند؟

۹۳- «ایکو» / Ico

ایکو ۱۶ سال پیش که برای کنسول پلی‌استیشن ۲ منتشر شد، خیلی‌ها را ترساند. بازی در کل روی یک شخصیت مونث متمرکز بود که در راه خود با پازل‌هایی روبرو می‌شد و توسط سایه‌های تاریکی تعقیب می‌شد که بدون لحظه‌ای درنگ به وی حمله می‌کردند. روی کاغذ، این ایده مانند بدترین اسکورت تاریخ به‌نظر می‌رسد، ولی روابط دختر سفیدپوش اسیر شده با پسرک شاخ‌دار انگیزه‌ی شما برای ادامه دادن بازی بود. اصلا آن دختر که بود؟ چرا اسیر شده بود؟ چرا اصلا باید فردی به این شیرینی را اسیر کنند؟ تمامی این سوالات بی‌پاسخ عجیب به‌نظر می‌رسیدند ولی انگیزه‌ی مخاطب بودند برای ادامه دادن بازی، حل کردن پازل‌ها و کشف محتوای بیشتری از داستان.

اولین باری که ایکو را بازی کردم، دیسک دموی آن بود که با یک مجله به‌دستم رسید. راستش تا آن زمان خیلی درباره‌ی بازی اطلاعاتی نداشتم، اما بعد از تجربه‌ی کوتاهی که از بازی داشتم همه چیز درباره‌ی آن برای‌ام جذاب شد. اگر خیلی سریع به انتشار بازی کامل برویم، تجربه‌ی کامل بازی افسار دل مرا در دست خود گرفت. من به رابطه‌ی بین دو شخصیت اصلی بازی اهمیت می‌دادم. یک خارجی و یک اسیر را تصور کنید که می‌خواهند از سرنوشتی که ورای کنترل آنهاست فرار کنند و این سرنوشت قدرتی بسیار منفی‌تر از اسکورت سایه‌های انسان‌مانند داشت.

۹۲- «دنیای سوپر ماریو ۲: جزیره یوشی» / Super Mario World 2: Yoshi’s Island

در دورانی که اچیومنت‌ها و تروفی‌ها انگیزه‌ی به کمال رساندن یک بازی و سپس پرت کردن آن به یک گوشه هستند، به کمال رسیدن و جستجو در بازی جزیره یوشی، پاداشی فراتر از یک اچیومنت داشت. برای پیدا کردن سکه‌های قرمز و گل‌ها که بیش از حد به‌خوبی پنهان شده‌اند، و به‌پایان رساندن یک مرحله با ۳۰ ستاره (مواردی که از ظاهرشان پیداست رسیدن به آنها تقریبا غیرممکن است)، می‌توانید به کمال یک مرحله برسید. اگر در هر مرحله‌ی هر دنیای بازی این کار را بتوانید انجام دهید، دو مرحله‌ی دیگر در هر ۶ دنیای بازی برای شما باز می‌شود؛ مرحله‌های آزاد شده‌ای که از قبلی‌ها سخت‌تر هستند!

ساعت‌های زیادی را برای ۱۰۰٪ کردن جزیره یوشی گذراندم و بازی را ذخیره کردم و همیشه کنار خودم نگه داشتم تا اینکه یک اتفاق ناخوشایند هنگام نقد یک بازی Super Nintendo افتاد و ذخیره بازی پاک شد. با این حال، باز هم از صفر شروع کردن بازی را دوست داشتم.

آیا می‌دانستید‌ها:

آیا می‌دانستید در مرحله‌ی «Touch Fuzzy Get Dizzy» افکت‌های دیوانه‌کننده و گیج‌کننده توسط چیپ Super FX2 خلق شده بودند؟

آیا می‌دانستید ۴۸ مرحله در جزیره یوشی وجود دارد؟ این تعداد مرحله نصف چیزی هستند که در Super Mario World در دسترس بود.

آیا می‌دانستید شخصیت‌ها و سبک طراحی هنری بازی در بازی Tetris Attack به نوع خاص خود بازسازی شدند؟

۹۱- «بتمن: تیمارستان آرکهام» / Batman Arkham Asylum

روی کاغذ، تیمارستان آرکهام یک ایده‌ی عالی بود و با اینکه تا حدی به ریشه‌ها وفادار نبود، ولی توانست دنیای جدید در دنیای DC خلق کند و با سیستم مبارزه‌ی تقریبا بی‌نقص، همه را شگفت‌زده کرد. تیمارستان آرکهام با مخلوط کردن عناصری از طراحی بازی های افسانه زلدا و «سوپر متروید» و دنیای «دی سی»، دنیای خاص خودش را خلق کرد.

سیستم مبارزه‌ی فوق‌العاده‌ی بازی بود که تبدیل به استانداردی مدرن در بازی‌های مبارزه‌ای تن به تن سه‌بعدی شد و در اصل داستان بازی بود که آن را به سطحی از ورای کیفیت یک بازی اقتباسی کامیکی برد. شاید داستان این بازی در آخر کمی از زنجیره‌ی اصلی منحرف شود، ولی داستان بازی سرشار از صحنه‌های فوق‌العاده ترسناک، لحظه‌های دیوانه‌وار به‌یادماندنی و یادآوری بسیار قوی بر اینکه هیچ‌کس بهتر از «مارک همیل» نمی‌تواند در نقش جوکر ظاهر شود.

تیمارستان آرکهام یک بازی ماجراجویی دلهره‌آور، تاریک و فوق‌العاده است روی هدفی خاص متمرکز شده و به‌بهترین نحو آن هدف را به سرانجام می‌رساند. خوب شد که به پدرم که عاشق بتمن است اصرار کردم تا این بازی را تجربه کند و او نیز بعد از سال‌ها فاصله از بازی ها، دوباره حسابی به دنیای بازی‌ها برگشت.

۹۰- «سیستم شاک ۲» / System Shock 2

این بازی در مخلوطی عجیب از یک تیراندازی، ماجراجویی کلاسیک و ترسناک بقا قرار دارد. دالان‌های از اکوی Von Braun و Rickenbacker همراه گریه‌های شبح‌های خیالی. عدم اعتماد، انحراف و فریب در بازی موج می‌زنند. مبارزات بی‌رحمانه و پازل‌های چالش‌برانگیز همراه دیالوگ‌های فوق‌العاده و اندکی لحظه‌های شاد. با اینکه تم بازی با نماد‌هایی فرهنگی چون بیگانه‌ها و Neuromancer طراحی شده، ولی فضا و کهکشان سیستم شاک ۲ خاص خودش است. یک موجودیت مرموز از مخلوطی زیستی/ فناوری در لبه‌ی عمیقی از فضا در انتظار اکتشاف شماست.

آیا می‌دانستیدها:

آیا می‌دانستید با شاهکاری از یک اکشن اول شخص، اکتشاف در فضا و دنبال کردن داستانی فوق‌العاده روبرو هستید؟

آیا می‌دانستید این بازی حالت یک پیش نویس از داستان‌های پیچیده «بایوشاک» را دارد؟

آیا می‌دانستید این بازی با مخلوط چند سبک، راه نقش آفرینی‌های اول شخص را به دنیای بازی‌ها باز کرد؟

۸۹- «ردپای اورگان» / The Orgen Trail

وقتی دبستانی بودم، آزمایشگاه‌های کامپیوتر (سایت) مدرسه پر بود از کامپیوترهای کوچک Apple بود و همه جا رنگ خاکستری مایل به سفید جعبه‌هایی همراه با نورهای چشمک زن که آینده‌ای شگفت‌انگیز و پر از رمز راز در تکنولوژی را نمایش می‌دادند می‌دیدید. از آنجاکه معلم‌های ما نمی‌داستند چه‌طور باید از آنها استفاده کنند، ما با آنها بنر‌های تبلیغاتی خرید درست می‌کردیم، کلمات +۱۸ تایپ می‌کردیم، سعی می‌کردیم با برنامه‌نویسی لوگو اشکالی طراحی کنیم و The Orgen Trail بازی می‌کردیم.

ما واقعا انتظار این را نداشتیم که بازی‌های آموزشی نیز سرگرم‌کننده باشند، ولی ردپای اورگان عنوانی بود حسابی در زمینه بازی‌های آموزشی پیشرفت داشت و روند یادگیری را میان مکانیک‌های گیم‌پلی سرگرم‌کننده‌اش پنهان کرده بود. من با این بازی اقتصاد را بیشتر از زمانی‌که کلاس سوم بودم یاد گرفتم و در کل بازی دارای ۹ کلاس مطالعات اجتماعی است. همه چیز در بازی درباره‌ی ریسک و پاداش، نقشه و مذاکره بود که اگر خوب بازی نمی‌کردم و می‌باختم، می‌دانستم تقصیر خودم بوده است. اورگان به ما تاریخ آموخت و به ما اجازه داد تا بازی آموزشی بازی کنیم، لذت ببریم و از اشتباهات خودمان درس بگیریم؛ هم‌چنین این بازی به ما آموخت که یک اثر چقدر می‌تواند کمیاب و نادر باشد.

آیا می‌دانستید‌ها:

آیا می‌دانستید که این بازی تنها به‌عنوان یکی از دروس کلاس هشتم در سال ۱۹۷۱ میلادی ساخته شد؟

آیا می‌دانستید که این بازی محصول نمونه آموزشی در MECC در دهه‌ی هشتاد میلادی شد؟

آیا می‌دانستید که این بازی بیش از ۴۰ سال عمر کرد و روی تمامی پلتفرم‌ها من جمله موبایل‌های امروزی نیز منتشر شد تا در سال ۱۹۸۵ میلادی، نسخه‌ی ارتقا یافته گرافیکی آن برای Apple II منتشر شد.

۸۸- «شهر گناه» / GTA: Vice City

به‌عنوان دومین بازی سه‌بعدی در مجموعه GTA منتشر شد و اثر به‌سزایی در شکل‌گیری نسخه‌ی سوم مجموعه نیز داشت. این قسمت از مجموعه بازی در جلوه‌ای از شهر«میامی» دنبال می‌شد که در آن خشونت، فساد و دیگر موارد مربوطه وقتی اسم‌هایی چون گنگستر، ماشین‌های آن‌چنانی و کوه مواد مخدر را می‌شنویم از ذهن‌مان عبور می‌کنند.

خون جاری در رگ‌های شهر گناه از جنس موراد فرهنگی چون Scarface و Miami Vice بوده و شهر گناه تمامی موارد روبرو را شامل می‌شد: شخصیت‌های قهرمان و حماسه آفرین (!)، شخصیت اصلی یا قهرمانی ژنده‌پوش که امپراطوری خود را بر خون، عرق و فساد بیشتر بنا می‌کند و در ضمن ساحل نیز داریم! شهر گناه روی این مفاهیم گنجانده شده‌ی متعلق به دهه ۸۰ میلادی در خود تکیه می‌کرد، اگر که گیم‌پلی بازی خسته‌کننده یا مشکل‌دار می‌شد؛ هر چند موسیقی فوق‌العاده بازی کافی است تا به تحسین آن بپردازید. شهر گناه اثری همیشه زنده، عالی و جذابی است که به خودی خود براساس دهه‌ای از تاریخ ساخته شده که هیچ‌وقت نمی‌میرد.

آیا می‌دانستید‌ها:

آیا می‌دانستید اگر در این بازی با اسنایپر به ماه شلیک کنید، اندازه‌ی آن تغییر می‌کند؟

آیا می‌دانستید این بازی اولین بازی در مجموعه GTA است که شخصیت اصلی آن قابلیت صحبت کردن دارد؟

آیا می‌دانستید که «راک‌استار» فقط یک ماه بعد از انتشار سومین GTA شروع به‌ساخت این بازی کرد؟ (براساس گفته‌های نویسنده و تهیه‌کننده بازی «لزلو جونز»)

۸۷- «سیم‌سیتی ۲۰۰۰» / SimCity 2000

این بازی را در زمان انتشار برای ساعت‌ها بازی می‌کردم و خود روی زندگی من تاثیر به‌سزایی گذاشته است. من عاشق طراحی، عاشق نظم و چیدمان و عاشق وابستگی موراد به هم بودم. شما می‌توانستید شهر خودتان را به هر شکلی که دوست دارید بسازید؛ البته یادتان باشد تمامی مهارت‌هها برای راضی نگه داشتن شهروندان خود را داشته باشید و به آنها خدمات‌رسانی کنید تا مبادا از شهرتان کوچ کنند.

من در آن سال‌ها کالج می‌رفتم و مخاطب سرسخت بازی‌های سیم‌سیتی، XCOM و «تمدن» بودم. هنوز رشته‌ای انتخاب نکرده بودم و تصمیم نگرفته بودم که می‌خواهم در آینده چه‌کار کنم. تمدن دوست داشتم و فکر کردم که پروفسور تاریخ بشوم؟ XCOM دوست داشتم و فکر کردم که آیا می‌شود شکارچی بیگانه‌ها بشوم؟ چقدر دست‌مزد چنین کاری است؟ سیم‌سیتی چه‌طور!؟ شغلی با نام نقشه‌نویسی شهری داریم؟ اصلا دبیر ویراستارهای IGN شوم چه‌طور است؟ به هر حال، در نهایت رشته‌ی جغرافی با تمرکز برنقشه‌نویسی شهری را برگزیدم (تمامی وقایع توصیف شده براساس داستانی واقعی هستند!).

پس به‌خاطر سیم‌سیتی بود که رشته‌ی تحصیلی‌ام را انتخاب کردم و در نهایت نویسنده‌ی بازی‌های ویدیویی نیز شدم و باید بگویم که سیم‌سیتی ۲۰۰۰ یکی از تاثیرگذارترین بازی‌های بود که تجربه‌اش کردم.

آیا می‌دانستیدها:

آیا می دانستید اگر به تایپ کردن کلماتی چون Damn، Darn و Heck بپردازید، مناطق اقامتی شهر شما به کلیسا تبدیل می‌شوند!؟

آیا می‌دانستید اگر یک کتابخانه بسازید، می‌توانید مقاله‌ی کوتاهی درباره‌ی طبیعت زندگی شهری نوشته‌ی Neil Gaiman را با عنوان Ruminate پیدا کنید و بخوانید؟ فقط بعد از ساخت کتابخانه روی آن کلیک کنید، گزینه‌ی Ruminate را انتخاب کنید.

آیا می‌دانستید که SimCopter در بازی به شما اجازه می‌دهد که وارد شهرهایی که ساخته‌اید بشوید و با Maxis دور آنها پرواز کنید؟

۸۶- «مشت بزن!! اثر «مایک تایسون» / Mike Tyson’s Punch-Out!!

زمان انتشار این بازی، من آن را نادیده گرفتم چون در سبک ورزشی/ بوکس دنبال می‌شد، اما ای کاش نادیده‌اش نمی‌گرفتم. مشت بزن!! مخلوطی از اکشن، پازل و گیم‌پلی ریتمیک است و در اصل هیچ سنخیتی با بوکس ندارد. بازی حالت گرافیکی خاص و خنده‌داری نیز دارد که با چیپ خاصی که در آن به‌کار گرفته شد خلق شد. در این بازی به‌حدی به شکست دادن Piston Honda دوم  و Bald Bull با TKO افتخار می‌کنم که به قابلیت از پا درآوردن سرسخت‌ترین بوکسر‌ها در چند ثانیه.

آیا می‌دانستید‌ها:

آیا می‌دانستید Soda Popinski در نسخه آرکید بازی Vodka Drunkenski نام داشت؟

۸۵- XCOM: UFO Defense

جادوی این بازی در نمایش دادن حمله‌ی بیگانه‌ها به زمین و وظیفه‌ی دفاع از زمین است که این امر را طوری در چشم‌های مخاطب فرو می‌کند، انگار که با دفاع از زمین و شرکت در جنگی بزرگ به این شکل، می‌خواهید انتقامی خانوادگی را به سرانجام برسانید؛ در ضمن این شخصی کردن مساله حمله بیگانگان با گرافیک تاریخ انقضا گذشته، ولی باورپذیر و منویی کتاب مانند مهمان مخاطب‌ها بود. در بازی همه چیز تقریبا به تصمیمات و اعمال شما بستگی دارد: پایگاه‌های خود را در چه مکان‌هایی بنا می‌کنید، کدام فناوری بیگانه را مورد تحقیق قرار می‌دهید و اینکه تصمیم می‌گیرید سرباز‌های شما در آخرین لحظات چه کار کنند (اسلحه‌شان را پر کنند، سینه خیز بروند یا از فاصله‌ای دور بیگانگان را با خاک هم‌خواب کنند). اگر به‌درستی انتخاب کنید و پیشروی، تیم شکارچی‌های بیگانه‌های شما از حیث اسلحه‌های پیشرفته، زره و نقشه‌ی تاکتیکی جنگ ارتقا پیدا می‌کند؛ اگر هم بدون فکر و به‌درستی انتخاب نکنید، می‌توان که همه‌ی افرادتان می‌توانند کشته شوند یا حتی بدتر، به زامبی‌هایی تبدیل شوند که برای قوی‌تر شدن دشمنان فضایی شما، Chryssalids، استفاده می‌شوند.

اگر به‌درستی و فکر شده پیش بروید، تمامی سربازان خود را به‌مانند خانواده و دوستان خود نامگذاری کرده‌اید، و در این صورت در مبارزات و رخداد حوادث غیرقابل کنترل، زمانی‌که سربازان خود را از دست می دهید فقط مجموعه‌ای از سلاح‌های کشتار جمعی بی‌هویت را از دست نخواهید داد. از آنجاکه بازی همیشه نقشه‌های اتفاقی انتخاب می‌کند، شما نمی‌توانید کاملا حدس بزنید چه چیزی در انتظار شما خواهد بود. این غیرقابل پیش‌بینی بودن جنگ علیه بیگانه‌های فوق پیشرفته، باعث می‌شود بعد از برنده شدن و دریافت پاداش‌ها حسابی سرحال بیایید؛ البته اگر ببازید نیز حسابی حال‌تان خراب می‌شود.

۸۴- «کانترا» / Contra

با من تکرار کنید:« بالا، بالا، پایین، پایین، چپ، راست، چپ، راست، B، A، Start». یکی از نمادین‌ترین رازهای تاریخ بازی‌های ویدیویی در اصل مناجاتی است برای تمامی بچه‌هایی که با داستان «بیل» و «لنس» همراه می‌شوند تا شاهین سرخ یا Red Falcon شکست دهند. یک مخاطب کارکشته می‌تواند کانترا را در یک روز به‌پایان برساند، ولی این بازی با ۳۰ جانی که به شما می‌داد به‌صورت غیرمستقیم به شما می‌فهماند که راه چالش برانگیزی با چاشنی بیگانه‌هیا متجاوز روبروی شما خواهد بود. کانترا از آن معدود بازی‌عای دونفره هشت بیتی است که نفر دوم مانند یک سربار سنگینی کند و پیشروی شما را کُند کند. در راه شما اسلحه‌های زیادی در دسترس قرار می‌گیرند و با توجه به حجم دشمن‌ها، کمک یک دوست در موقعیت‌های بسیاری می تواند مفید واقع شود. اگر دوست شما نمی‌توانست در برابر آبشاری از بیگانگان مقاومت کند، خیلی راحت می‌توانید مهارت‌های او را پرورش دهید و یک گلوله برای شتاباندن او به دیار باقی تلف کنید!

آیا می‌دانستیدها:

آیا می‌دانستید این بازی بود که بر شهرت شرکت «کونامی» افزود؟

۸۳- «فال اوت ۲» / Fallout 2

وقتی که دومین فال اوت را شروع می‌کنید، فقط یک لنگ پوشیده‌اید و چیزی جز یک نیزه ندارید. روندی که در بازی پیش می‌گیرید بسیار جالب است چون دیگر نمی‌توانید چیزی که به آن تبدیل شده‌اید را با آن انسان اولیه در آغاز مقایسه کنید و از این نظر، فال اوت پیشرفت در بازی را به‌خوبی پیاده‌سازی کرده؛ چیزی که در هر اثری یافت نمی‌شود. جستجو و گردش در دنیایی پساآخرالزمانی که مملو از دزدها و موجودات جهش یافته است، موسیقی که به‌خوبی روی اتمسفر دنیای بازی نشسته، ماموریت‌هایی که به‌خوبی نوشته شده‌اند و هنرپیشگی صداپیشه‌ها همگی دست به دست هم دادند که مخاطب بتواند به‌خوبی با این دنیا ارتباط برقرار کند و آن را تجربه‌ای کاملا شخصی قلمداد کند؛ بدون توجه به اینکه دید شخصیت اصلی سوم شخص است.

این بازی، عنوانی است که باید آن را دوباره و دوباره تجربه کنید تا به انعطاف‌پذیری و آزاد بودن آن پی ببرید. من چندین بار بازی را دوباره تجربه کردم و به این پی بردم که یک شخصیت چگونه از راه‌های مختلفی می‌تواند بازی را پیش ببرد و با مهارت‌هایی متفاوت راه خود را ادامه دهد؛ از کشتن غول آخر با مخفی‌کاری تا اینکه یک شخصیت فقط با صحبت کردن و قانع کردن افراد در راه خود را پیش می‌برد. به‌علاوه‌ی راه‌های مختلف و متنوع پیشروی در بازی، شما هیچ‌وقت نمی‌دانستید که چه زمانی با رویدادهایی اتفاقی روبرو می‌شوید که آیتم‌های کاملا متفاوتی برای شما آزاد می‌شد. فال اوت ۲ به مراتب شما را غافل‌گیر می‌کند.

۸۲- «شیطان مقیم ۲» / Resident Evil 2

شیطان مقیم ۲ همیشه در قلب من جای خواهد داشت. از داستان توطئه‌های رازآلود، جاسوسی یک شرکت مرموز و یک شهر در دامنه‌ی کوه مملو از جسد‌های متحرک و هیولاهای جهش یافته چه انتظاری جز یک شاهکار در سبک ترس و بقا می‌توان داشت؟ در ضمن این شاهکار دو قهرمان دارد که به‌صورت هم‌زمان داستان‌های خاص خود را دنبال می‌کنند و شما یواش‌یواش بیشتر درباره‌ی معماها و چالش‌های ذهنی داستان بازی اطلاعات کسب می‌کنید و لحظه‌هایی می‌رسد که با خود می‌گویید:«آهاان! که این‌طور…!».

از گیم‌پلی چنین اثری چه انتظاری می‌توان داشت؟ در شهر «راکون»، هر گلوله مساله‌ای بر مرگ و زندگی بود؛ مخصوصا زمانی‌که «آقای اکس» شما را در گوشه‌ای گیر انداخته بود و مرگ شما را فرا می‌خواند؛ البته هیولاهای فاضلاب‌های شهر نیز در این بازی مفهومی فراتر از افسانه‌های محلی داشتند! تمامی این توصیفات باعث خلق تجربه‌ای شدند که ورود به آن بسیار هیجان‌انگیز و اضطراب‌آور بود و فتح کردن آن نیز یک رهایی بزرگ و لذت‌بخش.

آیا می‌دانستید‌ها:

آیا می‌دانستید شیطان مقیم ۲ دوبار پروژه‌ی ساخت خود را از سر گرفت و در اصل روند ساخت اولیه لغو شد و پروژه از نو آغاز شد؟

آیا می‌دانستید در این بازی فقط ۷ زامبی به‌صورت هم‌زمان می‌توانند در صفحه روبروی شما حضور پیدا کنند؟

آیا می‌دانستید تبلیغات لایو-اکشن (سینمایی) بازی توسط نویسنده‌ی سبک ترسناک «جورج رومرو» کارگردانی شد؟

۸۱- «راز جزیره‌ی میمون» / The Secret of Monkey island

سبک کمدی کلا جایی در میان بازی‌های ویدیویی نداشت تا اینکه جزیره میمون سر از لاک خود درآورد، جایی که دزد دریایی که برای سر وی جایزه گذاشتند، با نام Guybrush Threepwood هنرنمایی کرد و در مقابل وی نیز دزد دریایی شیطان صفتی با نام LeChuck وجود داشت. ماجراجویی اشاره و کلیکی وی با شلوار نصفه و شمشیری خاص نه تنها سرگرم‌کننده بود، بلکه دارای شخصیت‌های فوق‌العاده چون Stan نیز بود! یک ماجرای رنگارنگ همراه موسیقی به‌یاد ماندنی و حس دزدان دریایی کاراییبی. این بازی همانند همان ۲۵ سال پیش که منتشر شد، تازه و ناب مانده است.

آیا می‌دانستیدها:

آیا می‌دانستید اولین جزیره میمون روی Amiga منتشر شد؟

آیا می‌دانستید اسم قهرمان داستان بازی از ابزار پشت صحنه‌ی ساخت آن الهام گرفته شده بود؟

آیا می‌دانستید در نسخه‌ی بازسازی شده با گرافیک بهتر که در سال ۱۳۸۷ شمسی منتشر شد، می‌توانستید هر زمانی که مایل بودید گرافیک بازی را به حالت کلاسیک آن برگردانید؟

۸۰- «فاینال فانتزی ۷» / Final Fantasy VII

اولین بازی که فاینال فانتزی ۷ را تجربه کردم فقط ۸ سالم بود و از پیچیدگی‌های آن هیچ اطلاعی نداشتم. بعد از تجربه‌ای کوتاه بازی را کنار گذاشتم و قسم خوردم که دیگر هیچ‌وقت سمت این بازی ضعیف و این مجموعه بازی احمقانه نروم!

پنج سال بعد و بعد از تمام کردن دهمین و یازدهمین فاینال فانتزی، قانع شدم تا دوباره نسخه‌ی هفتم را امتحان کنم. هر چند که خیلی مانند دیگر مخاطبین با این بازی رابطه‌ی نوستالژی ندارم، ولی واضح است که هفتمین فاینال فانتزی، بازی مهمی برای رسانه‌ی بازی‌های ویدیویی بود. همین بازی بود که نشان داد بازی‌ها چقدر می‌توانند داستان پرداخته شده‌ای داشته باشند و شخصیت‌های را معرفی کنند که تاکنون نیز از شخصیت‌های محبوب مردم هستند.

اگر بخواهم کمی شخصی‌تر صحبت کنم، این بازی باعث شد تا فاینال فانتزی به‌عنوان مجموعه بازی مورد علاقه‌ی من دربیاید؛ و باعث شد تا بتوانم درباره‌ی سرگرمی خودم در اوقات فراغتم، به‌راحتی و با شادی با پدر و مادر و دوستانم صحبت کنم.

آیا می‌دانستیدها:

آیا می‌دانستید که ساخت این بازی ۲۲ سال پیش آغاز شد؟

آیا می‌دانستید که قرار بود این بازی در اصل برای کنسول SNES منتشر شود و سپس N64، تا اینکه نهایتا روی کنسول پلی‌استیشن۱ منتشر شد؟

آیا می‌دانستید که این بازی تبلیغات بسیار گسترده مخصوص خود را داشت که در سینما و تلویزیون پخش می‌شد؟



هر گونه کپی برداری پیگرد قانونی شدیدی دارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ehsan ehsan ahmadi

پیدا کردن فایل ها و پرونده های مخفی شده ی کامپیوتر


پیدا کردن فایل ها و پوشه های مخفی شده

برای اینکه بتوانید فایل ها مخفی داخل کامپیوتر را ببینید باید در کامپیوتر در قسمت control panel روی folder option کلیک کرده و این بار تیک گزینه Show Hidden Files را زده و OK کنید. اکنون فایل های مخفی را می بینید:

 



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ehsan ehsan ahmadi

تغییر عکس پس زمینه ی کامپیوتر

تغییر تصویر پس زمینه ویندوز 7

خیلی از کاربران دوست دارند تصویری که در هارد دیسک یا گوشی موبایل ذخیره کرده اند را به عنوان تصویر پس زمینه انتخاب کنند ولی روش انجام اینکار شاید برای کاربران سطح مقدماتی که تازه با سیستم عامل ویندوز 7 شروع به کار کرده اند کمی سخت باشد .

1. برای عوض کردن تصویر پس زمینه ویندوز 7 ابتدا وسط Desktop کلیک راست کنید و گزینه Personalize را انتخاب نمایید .  

تغییر-تصویر-پس-زمینه-ویندوز-seven-1


2. ویزارد Personalize نمایش داده می شود . در قسمت Aero Themes می توانید یک یا یک گروه تصویر را به عنوان تصویر دسکتاپ انتخاب کنید . همانطور که مشاهده می کنید بعضی از تصاویر دارای یک عکس و بعضی از آنها دارای 3 عکس در زیر مجموعه نمایش داده شده می باشند . این بدین معناست که تم مربوطه دارای چندین عکس می باشد که نسبت به زمان پیش فرض دسکتاپ تغییر می کند .

 

شما کافیست با ماوس بر روی تصویر یا گروه های تم مورد نظرتون کلیک کنید تا عکس پس زمینه عوض شود .

تغییر-تصویر-پس-زمینه-ویندوز-seven-2

 

3. در صورتیکه عکس شما بر روی هارد دیسک ذخیره شده است بر روی گزینه Desktop Background کلیک کنید .

تغییر-تصویر-پس-زمینه-ویندوز-seven-3

 

4. بر روی کلید Browse کلیک کرده و تصویر مورد نظر را انتخاب کنید . در مرحله آخر هم کافیست کلید Save Change را انتخاب کنید تا عکس پس زمینه تغییر کند .



computer24.blog.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ehsan ehsan ahmadi

اموزش وصل کردن کامبل های مودم

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آموزش وصل کردن کابل‌های مودم» ثبت شده است

آموزش وصل کردن کابل‌های مودم به صورت صحیح

به پشت مودم خود دقت کنید. در تصویر زیر یکی از مودم‌ها نشان داده می‌شود که معمولاً برای اکثر مودم‌ها به همین ترتیب است:

کابل TP-Link port cable نصب تنظیم کانفیگ

تصویری از پشت یک مودم

 

۱ (Line یا RJ11): این درگاه برای اتصال کابل تلفن به مودم بکار می‌رود. شدیداً پیشنهاد می‌شود ورودی تلفن را با یک دستگاه اسپلیتر (همان نویزگیر یا میکروفیلتر) به دو خروجی "تلفن" و "مودم یا ADSL" تبدیل کنید و کابل مربوط به خروجی "مودم یا ADSL" را به این پورت متصل کنید.

نصب تنظیم کانفیگ مودم TP-Link config

سمت راست: کابل معمولی تلفن و سمت چپ: اسپلیتر با یک ورودی در پشت و دو خروجی در جلو

 

۲ (USB): این پورت برای اتصال مودم به کامپیوتر یا لپتاپ استفاده می‌شود اما برای اولین پیکربندی مودم پیشنهاد می‌کنم از پورت اترنت (شماره ۴ در عکس) استفاده کنید. برای اتصال به اینترنت و تنظیمات آینده می‌توانید از این پورت استفاده کنید. این پورت ممکن است نوع A (عادی) یا نوع B (شکل زیر) باشد که می‌توانید با تبدیل B به A به راحتی از آن استفاده کنید.

نصب تنظیم کانفیگ مودم TP-Link config

یک کابل یو اس بی نسخه ۲ نوع B

 

۳ (Reset): از این دکمه کوچک برای ریست کردن تنظیمات در مواقع ضروری استفاده می‌شود. بدین ترتیب همه تنظیمات به حالت پیشفرض برخواهند گشت. این دکمه معمولاً در داخل مودم است و برای استفاده به یک شیء مثل خودکار نیاز است و باید حدود ۷-۸ ثانیه نگه داشته شود.

۴ (Ethernet یا LAN): این پورت برای اتصال مودم به کامپیوتر یا لپتاپ استفاده می‌شود. پیشنهاد می‌کنیم برای اولین پیکربندی از این پورت استفاده کنید.

نصب تنظیم کانفیگ مودم TP-Link config

یک کابل اترنت (Ethernet) که سر دیگر آن به کامپیوتر یا لپتاپ وصل می‌شود.

 

۵ (Power): این درگاه برای منبع تغذیه مودم است که معمولاً از طریق یک آدابپور که همراه با مودم تحویل داده می‌شود، دریافت می‌کند.

۶ (On/Off): این کلید هم برای روشن یا خاموش کردن مودم استفاده می‌شود.

 

همه کابل‌ها را آن طور که گفته شد به مودم و کابل‌های داده (USB یا Ethernet) را نیز به کامپیوتر یا لپتاپ وصل کرده و مودم را روشن کنید. چند دقیقه صبر کنید تا چراغ Power و Ethernet (همان LAN) و ADSL روشن شود. چراغ Internet فعلا خاموش خواهد ماند. اگر چراغ ADSL به صورت ثابت روشن نماند در این صورت به احتمال زیاد هنوز خط ADSL شما وصل نشده و مشکل از ارائه دهنده خدمات اینترنتی شماست.

حال مودم شما آماده کانفیگ شدن است.



computer24.blog.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ehsan ehsan ahmadi