همه فکر می کنن کسی که افسرده س همیشه ناراحته در حالیکه افسردگی با ناراحتی تفاوت داره. کسی که ناراحته خودش می دونه که بعد از مدتی اون ناراحتی تموم میشه و همه چی درست میشه حتی اگر غصه بخوره مثل زمانیکه یکی از عزیزان رو از دست میده ولی کسی که بعد از مدتی ناراحتی افسرده میشه دیگه هیچ امیدی به درست شدن هیچ چیز نداره. در واقع بعد از مدتی ناراحتی جای خودش رو میده به یک بی اعتنایی مزمن که از جهنم هم جهنم تره. 

طبق یافته های روانشناسی، شما نمی تونید یک دسته از احساسات خودتون رو بلاک کنید. مثلا نمی تونید برای حفاظت از خودتون تلاش کنید احساس غم رو متوقف کنید. اگر تلاش به چنین کاری بکنید میبینید کم کم نسبت به همه چی بی حس میشید. نه تنها به غم بلکه به شادی و هیجان و سایر حواس هم همینطور.

وقتی افسرده شدی در مراحل حادتر وارد سیکل میشی. سیکل افسردگی. ینی مهم نیست چیکار می کنی، یه محرک کوچیک کافیه که تو رو وارد سیکلی بکنه که ممکنه چند ساعت طول بکشه یا چند روز یا چند هفته.

افسردگی مثل این میمونه که داری غرق میشی ولی نمیتونی بمیری. 

دوستان افسردگی یه بیماری شیک و رمانتیک نیست و هیچکس قرار نیست از راه برسه و شما رو نجات بده. در اومدن از افسردگی مثل دست و پا زدن توی یک منجلاب میمونه. هر چی حرکت کنی بیشتر توش فرو میری. نباید به فیلم هایی که رسانه ها میسازن و در اون افسردگی رو رمانتیک جلوه میدن توجه کنید.

اصلا رمانتیک نیست... وقتی خودتو توی هفت میلیارد آدم پیدا کردی که هیچ کدوم شبیه حرف هاشون نیستن و همه شون پشتتو خالی میکنن... از درد رسیدن به این حقیقت که همه چقدر دروغین بند بند وجودت به سوزش در میاد و خودتو توی دنیای تاریکی میبینی که توش پنجه های سیاه افسردگی مدام مغزت رو فشار میدن.