این سوال که آیا توان و قابلیت مدیریت در انسانها یک استعداد ذاتی است یا مهارتی که از مسیر آموختن، تمرین و تکرار به دست می آید، سوالی بسیار قدیمی است که پاسخ های متعدد و متفاوتی را تا به امروز به همراه داشته است. اما پیش از ورود به آنچه که در پاسخ به این سوال مد نظر من می باشد، ضروری است یادآوری کنم ما در حال پاسخ دادن به یک سوال اساسی در باب واژه ای هستیم که تا کنون حتی یک تعریف جامع و مانع برای خودِ آن واژه ارائه نشده است و آن چیزی نیست جز مدیریت . شاید اگر روزی، فردی پیدا شود و تعریفی بی نقص از مدیریت ارائه نماید، شبهه هایی از این دست نیز از میان برداشته شود، اما شک نکنید که چنین روزی هرگز فرانخواهد رسید. دلیل آن هم کاملاً مشخص است، امکان ارائه تعاریفی جامع برای مفاهیمی از این دست هرگز وجود نداشته و هرگز وجود نخواهد داشت، بلکه هر آنچه به عنوان تعریف ارائه شده است، تنها و تنها تعبیر ذهن تعریف گر بوده و بس.
اما هدف من از نوشتن این یادداشت، چیزی نیست جز رفع پاره ای از ابهامات و هدایت شما خواننده محترم به تعمق و تفکر. آنچه در ادامه می آید، علاوه بر نقطه نظرات شخصی و یافته های فردی، ریشه در اندک تجارب اندوخته شده در این حوزه در مقام مشاور دارد.

مدیریت

مدیریت چیست؟

از تمام تعاریف کلیشه ای و دهن پر کن می گذرم. از منظر من، مدیریت چیزی نیست جز به نتیجه رساندن کاری با کاربست اصولی و حساب شده امکانات در اختیار. حال این امکانات ممکن است پول و سرمایه، ارتباط، نیروی انسانی یا هر آنچه که به ذهنتان می رسد باشد.

در همین فرصت باید بگویم من جزو مخالفین این تعریف از مدیریت هستم که می گوید “مدیریت یعنی انجام کارها توسط دیگران”. البته افراد راحت طلب چنین تعریفی را بسیار دوست دارند. اما زمانی که طبق آنچه من عنوان کردم پای استفاده از منابع به میان می آید، شخص مدیر و توانایی هایش، یک منبع و یک امکان به شمار می آید که باید برای به نتیجه رسیدن کاری مورد استفاده قرار گیرد. با چنین نگاهی، می توان گفت هر نیرویی در هر بخش از سازمان به تنهایی یک مدیر است و تنها تفاوت میان مدیران مختلف در یک مجموعه، دامنه اثر و وسعت عمل تصمیم گیری های آنان می باشد. البته در همین مجال از تمام مدیران استعمارگر، سلطه جو و تمامیت طلب که کارمندان را بردگانی می دانند که باید با امر و نهی آنان بنشینند و برخیزند، پوزش می طلبم!

استعداد چیست؟

باز هم اگر بخواهیم ساده ترین تعریف ممکن را ارائه کنیم، صرفاً در حدی که بتوانیم کارمان را در این یادداشت پیش ببریم، باید بپذیریم استعداد، نهفته درونی یک انسان در موضوعی خاص است که اگر شناسایی شده و فرصت بروز یابد، می تواند زمینه برتری نسبت به فردی فاقد آن نهفته را صرفاً در آن زمینه خاص فراهم آورد. بزرگان و عالمان حوزه روانشناسی این کمترین را به خاطر ضعف در ارائه تعریف استعداد قرین بخشش خود کنند، چرا که نیت فقط و فقط زمینه سازی برای ادامه یادداشت است.

مدیریت ذاتی است یا اکتسابی؟

جواب آخر را همین جا می نویسم و سپس به شرح و بسط نقطه نظرم می پردازم. از نظر من، مدیریت اکتسابی هست. تا این حد که بی استعداد ترین فرد ممکن که در میان میلیاردها انسان، آخرین نفر احتمالی برای تبدیل شدن به یک مدیر خوب می باشد، درصورت قرار گرفتن در معرض آموزشهای صحیح، برخوردار بودن از خدمات مربی گری حرفه ای در این حوزه و نیز تمرین و تمرین و تمرین، نه به زودی و نه به راحتی، بلکه در گذر زمان و با تحمل سختی ها، حتماً می تواند به مدیری خوب بدل شود.
خوانندگان محترم این یادداشت درست در این قسمت به دو بخش تقسیم خواهند شد. گروهی موافق این نظریه هستند و گروه دیگر مخالف. مخالفان را خوب نمی شناسم، اما اغلب موافقان، به احتمال زیاد باورمندان به این حقیقت هستند که انسان توانایی بی حد و حصری دارد و می تواند با کنترل بر تفکر، عملکرد و مسیر تداوم اقدامات خود، هر مانعی را پشت سر بگذارد.
البته درست اینجا باید پای استعداد را نیز به میان کشید. آنانی که توانایی ذاتی دارند و ساختار روح و فکرشان به گونه ای شکل یافته که پیش زمینه ای ارزشمند در درونشان برای تبدیل شدن به مدیری کارآمد نهفته است، هم مسیر را زودتر از دیگران طی خواهند کرد و هم در فرآیند آموختن، سختی کمتری را تجربه خواهند نمود. اما نکته اینجاست که وجود چنین استعدادی نیز هرگز نمی تواند نقش آموزش، تمرین و ممارست در بدل شدن به یک مدیر موفق را کم رنگ نماید.

نتیجه گیری

کل این یادداشت را صرفاً برای رسیدن به این بخش نوشتم. اکنون که این حقیقت را پذیرفتید که مدیریت اکتسابی است، حتی اگر خود را صاحب منابعی ارزشمند از انواع استعدادها در این حوزه می دانید، باز به سوی آموختن روی آورید. خاصیت ندانستن این است که انسان اغلب ندانستنش را نمی داند! پس اولین آورده آموختن، دانستن ندانستن است و این دانستن هرچه زودتر در حوزه مدیریت آغاز شود، به همان نسبت از خسران های احتمالی پیش گیری خواهد نمود و سودها را بیشتر و بیشتر خواهد ساخت.